کلمه جو
صفحه اصلی

antitrust


ضد تراست (یا اتحادیه های صنایع بزرگ)، ضد انحصار، مخالف تشکیل تراست یا اتحادیه های بزرگ صنایع

انگلیسی به فارسی

مخالف تشکیل (تراست) یا اتحادیه‌های بزرگ صنایع


ضد ترویج


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: in opposition to unrestrained monopolistic business practices.

- Antitrust laws were enacted to prevent the creation of monopolies.
[ترجمه ترگمان] قوانین Antitrust برای جلوگیری از ایجاد انحصار تصویب شد
[ترجمه گوگل] قوانین ضد انحصاری برای جلوگیری از ایجاد انحصارات اعمال شده است

• opposed to monopolies, objecting to large combinations of capital and business

جملات نمونه

1. antitrust laws
قوانین ضد انحصار (برای کنترل کارتل ها و تراست ها)

2. Sears then countered by filing an antitrust lawsuit.
[ترجمه ترگمان]سپس Sears با پر کردن یک دادخواست ضد تراست مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]سیرز پس از آن با تهیه یک پرونده ضد دادگستری مقابله کرد

3. Antitrust authorities must investigate the effect and purpose of an agreement to determine its legality.
[ترجمه ترگمان]مقامات Antitrust باید درباره تاثیر و هدف توافقنامه ای برای تعیین قانونی بودن آن تحقیق کنند
[ترجمه گوگل]مقامات ضد آنتیست باید اثر و اهداف یک توافق را برای تعیین میزان قانونی آن بررسی کنند

4. It also alleges violations of state and federal antitrust laws and public nuisance laws.
[ترجمه ترگمان]همچنین به نقض قوانین دولت و قوانین ضد تراست فدرال و قوانین آزار و اذیت مردم اشاره می کند
[ترجمه گوگل]این همچنین نقض قوانین ضد دولت و فدرال و قوانین مزاحمت عمومی است

5. Later, antitrust laws were introduced to stop other types of monopolists from exercising their mar-ket power.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، قوانین ضد تراست برای متوقف ساختن انواع دیگر of که از قدرت ket استفاده می کردند، معرفی شد
[ترجمه گوگل]بعدها، قوانین ضد ترویج برای جلوگیری از انواع دیگر انحصارطلبان از استفاده از قدرت بازار خود معرفی شدند

6. Such rules are already starting to raise antitrust eyebrows at the justice department.
[ترجمه ترگمان]این قوانین در حال حاضر شروع به بالا بردن ابروها در بخش قضایی کرده اند
[ترجمه گوگل]چنین مقرراتی در حال حاضر شروع به افزایش ابروهای ضد تراست در اداره عدلیه می کند

7. The regulatory commissions and antitrust laws will be examined critically in Chapter 3
[ترجمه ترگمان]کمیسیون های نظارتی و قوانین ضد تراست در فصل ۳ به شدت مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]قوانین کمیسیون تنظیم مقررات و قوانین ضد تراست در فصل 3 مورد انتقاد قرار خواهد گرفت

8. Antitrust laws should be made to apply equally to all.
[ترجمه ترگمان]قوانین Antitrust باید به طور مساوی برای همه اعمال شوند
[ترجمه گوگل]قوانین ضد ترویج باید به طور برابر برای همه اعمال شوند

9. Indeed, some antitrust lawyers said the antitrust issues could have been resolved by divesting selected divisions of a merged company.
[ترجمه ترگمان]در واقع، چند نفر از وکلای ضد تراست اعلام کردند که با تقسیم divisions انتخاب شده یک شرکت ادغام شده به مسائل ضد تراست حل و فصل شده است
[ترجمه گوگل]در واقع، برخی از وکلای ضد تراست گفتند که مسائل مربوط به مبارزه با تروریستی با حل و فصل بخش های انتخاب شده یک شرکت ادغام شده حل می شود

10. Both of these Republican presidents undertook aggressive antitrust actions, and both strongly supported, and expanded, federal housing programs.
[ترجمه ترگمان]هر دو رئیس جمهور این جمهوری خواهان اقدام ضد تراست تهاجمی شدند و هر دو به شدت حمایت کردند و برنامه های اسکان فدرال را گسترش دادند
[ترجمه گوگل]هر دو رئیس جمهور جمهوریخواه اقدامات ضد تهاجمی تسریع کردند و هر دو برنامه های مسکن فدرال را به شدت حمایت و گسترش دادند

11. California Attorney General Dan Lungren also will make antitrust decisions in several weeks regarding both merger proposals, the regulators said.
[ترجمه ترگمان]تنظیم کنندگان گفتند که دن Lungren، دادستان عمومی کالیفرنیا، در طی چند هفته در مورد دو پیشنهاد ادغام تصمیمات ضد تراست را اتخاذ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رییس دادگستری کالیفرنیا، دون لونگرن، تصمیمات ضدتروریستی در چند هفته را در مورد هر دو پیشنهاد ادغام ایجاد خواهد کرد

12. Antitrust legislation was regarded as the efforts to search for new political balance pattern and to protest against industrial monopoly in economic sphere after America entered into industrial age.
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری به عنوان تلاش برای جستجوی الگوی تعادل سیاسی جدید و اعتراض به انحصار صنعتی در حوزه اقتصادی پس از وارد شدن آمریکا به عصر صنعتی در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]قوانین ضد انحصاری به عنوان تلاش برای جستجوی الگوی تعادل سیاسی جدید و اعتراض به انحصار صنعتی در حوزه اقتصادی پس از آمدن آمریکا به عصر صنعتی به شمار می رفت

13. Microsoft was accused to violate antitrust law, but in those days already too late.
[ترجمه ترگمان]مایکروسافت به نقض قانون ضد تراست متهم شده بود، اما در آن روزها خیلی دیر شده بود
[ترجمه گوگل]مایکروسافت متهم به نقض قانون کنتراست شد، اما در آن روزها خیلی دیر شده بود

14. Combining with Microsoft antitrust case, the author analyses the action of predatory pricing and its legal standards. Then, the special characters of such action in software industry are described.
[ترجمه ترگمان]نویسنده با ترکیب ضد تراست مایکروسافت، عمل قیمت گذاری شکارچی و استانداردهای قانونی آن را تجزیه و تحلیل می کند سپس، ویژگی های خاص این اقدام در صنعت نرم افزار شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]با ترکیب پرونده ضد تروریست مایکروسافت، نویسنده اقدامات قیمت گذاری و مقررات قانونی آن را تحلیل می کند سپس، کاراکترهای خاص چنین کاری در صنعت نرم افزار شرح داده می شود

15. With the development of antitrust economics and US economy, US antitrust law has been changing greatly.
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد ضد تراست و اقتصاد آمریکا، قانون ضد تراست آمریکا به شدت در حال تغییر است
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد ضد تراست و اقتصاد ایالات متحده، قانون ضد تروریستی ایالات متحده به شدت در حال تغییر است

اصطلاحات

antitrust laws

قوانین ضد انحصار (برای کنترل کارتل‌ها و تراست‌ها)


پیشنهاد کاربران

ضد انحصار

ضد انحصارگرایی

ضد تراست


کلمات دیگر: