کلمه جو
صفحه اصلی

antipollution

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: antipollutionist (n.)
(1) تعریف: designed to decrease or stop pollution of the environment.

- antipollution regulations
[ترجمه avi] ضد آلودگی
[ترجمه ترگمان] مقررات antipollution
[ترجمه گوگل] مقررات ضد عفونی

(2) تعریف: against pollution.

- an antipollution candidate
[ترجمه ترگمان] یک نامزد مستقل
[ترجمه گوگل] یک کاندیدای antipollution

• opposed to pollution and in favor of its elimination

جملات نمونه

1. The government has thrown its weight behind the anti-pollution campaign.
[ترجمه ترگمان]دولت وزن خود را پشت کمپین مقابله با آلودگی پرتاب کرده است
[ترجمه گوگل]دولت وزن خود را در برابر کمپین مبارزه با آلودگی قرار داده است

2. Stricter anti-pollution laws may cramp economic growth.
[ترجمه ترگمان]قوانین ضد آلودگی ضد آلودگی ممکن است رشد اقتصادی داشته باشند
[ترجمه گوگل]قوانین سختگیرانه ضد آلودگی ممکن است رشد اقتصادی را تحریک کند

3. As a result of anti-pollution laws, some companies have become endangered species.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه قوانین ضد آلودگی، برخی از شرکت ها به گونه ای در معرض خطر قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]در نتیجه قوانین ضد آلودگی، برخی از شرکت ها به گونه های خطرناک تبدیل شده اند

4. A novel antipollution ultrafiltration membrane and reverse osmosis combined membrane process were applied for in the textile wastewater treatment and reuse.
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند غشایی antipollution ultrafiltration و فرآیند اسمز معکوس، برای تصفیه فاضلاب نساجی و استفاده مجدد مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]غشاء اولترافیلتراسیون antipollution جدید و فرآیند ترکیبی اسمز معکوس برای تصفیه فاضلاب نساجی و استفاده مجدد از آنها استفاده شد

5. Antipollution principle, technological process and its applications are introduced in this paper, all kinds of comprehensive utilization patterns for chromium residue are illustrated.
[ترجمه ترگمان]اصل Antipollution، فرآیند فن آوری و کاربردهای آن در این مقاله معرفی شده اند، همه انواع الگوی کاربرد جامع برای باقیمانده کروم نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اصل ضد آلایندگی، فرایند تکنولوژیکی و کاربرد آن در این مقاله معرفی شده است، انواع الگوهای استفاده جامع برای باقی مانده کروم نشان داده شده است

6. Antipollution excellent performance. color paste compatibility with the good. for products of a white or light-colored products, recommend the use of E8 colorless accelerator.
[ترجمه ترگمان]این عملکرد عالی است سازگاری با چسب را چسب کنید برای محصولات یک محصول سفید یا سبک، استفاده از یک شتاب ده colorless colorless را توصیه کنید
[ترجمه گوگل]عملکرد عالی Antipollution سازگاری با خمیر رنگی خوب است برای محصولات یک محصول سفید یا رنگی، توصیه می شود از شتابدهنده بی رنگ E8 استفاده کنید

7. So, the ability of antipollution becomes the important performance of electrohydraulic servo valve.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توانایی of به عملکرد مهم شیر servo تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، توانایی antipollution عملکرد مهم الکترو هیدرولیک سوپاپ می شود

8. It is an excellent greening species as well as a beautiful ornamental. Its growth characters are pests and diseases resistance, antipollution, anti-nuclear radiation, high environmental adaptability.
[ترجمه ترگمان]آن یک گیاه سبز و زیبا و زیبا است شخصیت های اصلی رشد آن آفات و امراض، مقاومت، تشعشع هسته ای، سازگاری با محیط زیست بالا هستند
[ترجمه گوگل]این یک گونه عالی سبز و همچنین زیبایی زینتی است شخصیت های رشد آن آفات و بیماری ها، مقاومت در برابر آلودگی، ضد اشعه، تابش ضد اتمی، سازگاری با محیط زیست بالا است

9. The agency has the authority to coordinate and support research and antipollution efforts of state and local governments, private and public groups, and educational institutions.
[ترجمه ترگمان]این نهاد دارای اختیارات لازم برای هماهنگی و پشتیبانی از تحقیقات و تلاش های دولت محلی و دولتی، گروه های خصوصی و دولتی و موسسات آموزشی است
[ترجمه گوگل]این سازمان توانایی هماهنگی و حمایت از تلاش های تحقیق و مبارزه با هجوم دولت های محلی و دولتی، گروه های خصوصی و عمومی و موسسات آموزشی را دارد

10. Sanming City is heavily polluted by the industry. Sanming Suburb National Forest Farm surrounds Sanming City lying on the moutains. To cultivate the antipollution forest is the urgence to the farm.
[ترجمه ترگمان]شهر Sanming شدیدا تحت تاثیر این صنعت قرار گرفته است مزرعه ملی حومه شهر حومه شهر Sanming حومه شهر moutains است کشت جنگل antipollution the مزرعه است
[ترجمه گوگل]شهر سانمینگ توسط صنعت به شدت آلوده است باغ Sanming حومه سنیمین، شهر سانمینگ را بر روی سواحل دروازه می زند برای پرورش جنگل های ضد زلزله ضرورت به مزرعه است

11. The Chesapeake Bay could get helped by a new antipollution expert: farmed oysters.
[ترجمه ترگمان]خلیج چساپیک با یک متخصص antipollution جدید کمک می کرد: صدف های پرورشی
[ترجمه گوگل]خلیج چزاپیک می تواند توسط یک متخصص antipollution جدید کمک کند: صدف های گیاهی

12. The experiment result indicates that the technique is simple, operation is convenient, surface flat is good, the corrosion resistance and antipollution are strong.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آزمایش نشان می دهد که روش ساده است، عملکرد مناسب است، سطح صاف خوب است، مقاومت در برابر خوردگی و antipollution قوی هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه آزمایش نشان می دهد که تکنیک ساده است، عمل راحت است، سطح صاف خوب است، مقاومت در برابر خوردگی و ضد زنگ قوی است

13. The computed result obtained by the method can provide direct reference data for the antipollution design of the sensitive system.
[ترجمه ترگمان]نتیجه محاسبه شده بدست آمده از این روش می تواند داده های مرجع مستقیم را برای طراحی antipollution سیستم حساس فراهم کند
[ترجمه گوگل]نتیجه محاسبه شده به دست آمده از این روش می تواند داده های مرجع مستقیم را برای طراحی antipollution سیستم حساس ارائه دهد

14. Michael blew the whistle on the corporation's plan to bypass antipollution laws.
[ترجمه ترگمان]مایکل سوت را روی نقشه شرکت زد تا قوانین antipollution را رد کند
[ترجمه گوگل]مایکل موج سوخته در طرح شرکت برای جلوگیری از قوانین ضد زباله


کلمات دیگر: