1. She has published a fierce anti-war polemic.
[ترجمه ترگمان]او یک کتاب جنجالی ضد جنگ منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]او جنگطلبانه علیه جنگ منتشر کرده است
2. The anti-war agitation is beginning to worry the government.
[ترجمه ترگمان]هیجان ضد جنگ شروع به نگران شدن دولت کرده است
[ترجمه گوگل]آشتی علیه جنگ شروع به نگرانی دولت می کند
3. Protesters staged an anti-war demonstration in front of the US embassy.
[ترجمه ترگمان]معترضان در مقابل سفارت ایالات متحده تظاهرات ضد جنگ برپا کردند
[ترجمه گوگل]معترضان پیش از سفارت ایالات متحده، یک تظاهرات ضد جنگی ایجاد کردند
4. Most of its members then joined other anti-war organizations and many were interned in 1940.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اعضای آن به دیگر سازمان های ضد جنگ پیوستند و بسیاری از آن ها در سال ۱۹۴۰ بازداشت شدند
[ترجمه گوگل]سپس اکثر اعضای آن به سایر سازمان های ضد جنگ پیوستند و بسیاری از آنها در سال 1940 به سر می بردند
5. Anti-war dissent was increasing by the time Nixon took office.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نیکسون اداره را به دست گرفت، مخالفت ضد جنگ در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]زمانیکه نیکسون در زمان ریاست جمهوری، مخالفت ضد جنگ افزایش یافت
6. Labor leader Tony Mazzocchi is trying to build a groundswell of support akin to the civil rights, labor and anti-war movements.
[ترجمه ترگمان]رهبر نیروی کار (تونی Mazzocchi)در تلاش است تا a از حمایت از حقوق مدنی، کار و جنبش های ضد جنگ تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]تونی مظکوچی، رهبر کارگری، در حال تلاش برای ایجاد یک پایگاه اجتماعی برای حمایت از حقوق مدنی، کار و جنبش ضد جنگ است
7. Anti-war protesters disrupted the debate.
[ترجمه ترگمان]معترضان ضد جنگ این بحث را برهم زدند
[ترجمه گوگل]معترضان ضد جنگ این بحث را مختل کردند
8. On Jan 25 one man was killed in the eastern town of Talvan during nationwide anti-war protests.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۵ ژانویه، یک مرد در شهر شرقی of در طی اعتراضات ضد جنگ در سراسر کشور کشته شد
[ترجمه گوگل]در روز 25 ژانویه در شهر شرقی طلان در سراسر کشور اعتراضات ضد جنگ کشته شد
9. Many in the antiwar movement unmistakably were also waging generational civil war.
[ترجمه ترگمان]بسیاری در جنبش جنگ به طور آشکار جنگ داخلی نسلی را به راه انداختند
[ترجمه گوگل]بسیاری از جنبش ضد جنگ به طور ناگهانی نیز جنگ داخلی نسل را به عهده داشتند
10. Advocates of the popular front remained fundamentally anti-war.
[ترجمه ترگمان]حامیان جبهه مردمی اساسا ضد جنگ بودند
[ترجمه گوگل]طرفداران جنبش مردمی عمدتا ضد جنگ بودند
11. The anti-war group was an insignificant minority within the party.
[ترجمه ترگمان]گروه ضد جنگ اقلیتی ناچیز در حزب محسوب می شد
[ترجمه گوگل]گروه ضد جنگ جزئی درون حزب بود
12. The symbolic resonance of the work altered as the killings at Kent State became the focus for anti-war activism.
[ترجمه ترگمان]طنین نمادین کار تغییر کرد چون کشتار در ایالت کنت به تمرکز فعالیت های ضد جنگ تبدیل شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات نمادین کار، به عنوان قتل در دولت کنت، تبدیل به تمرکز برای فعالیت ضد جنگ شد
13. The protesters were carrying anti-war banners.
[ترجمه ترگمان]معترضان در حال حمل پرچم های ضد جنگ بودند
[ترجمه گوگل]معترضان حملات آگهی ضد جنگ را حمل کردند