تناقض، ناهمخوانی
antilogy
تناقض، ناهمخوانی
انگلیسی به فارسی
تناقض، ناهمخوانی
ضد دزدی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: antilogies
حالات: antilogies
• : تعریف: a contradiction in statements or terms.
• contradiction, refutation
جملات نمونه
1. And, read those headline, it is antilogy simply, logic is confused.
[ترجمه ترگمان]و اگر این تی تر را بخوانید، منطقی است، منطق اشتباه است
[ترجمه گوگل]و، این تیتر را بخوانید، به سادگی منطقی است، منطق اشتباه است
[ترجمه گوگل]و، این تیتر را بخوانید، به سادگی منطقی است، منطق اشتباه است
2. Without a complete strategic antilogy as a guidance in advance, It is very difficult to get a rational operation ability, and a powerful controlling ability in the internationalization.
[ترجمه ترگمان]بدون یک استراتژی کامل استراتژیک به عنوان راهنما در پیشرفت، دستیابی به توانایی عملکرد منطقی، و توانایی کنترل قدرتمند در بین المللی سازی بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]بدون یک استعداد استراتژیک کامل به عنوان پیشبرد پیشبرد، بسیار دشوار است که توانایی عملی عملی منطقی و توانایی کنترل قدرتمند در بین المللی شدن را بدست آوریم
[ترجمه گوگل]بدون یک استعداد استراتژیک کامل به عنوان پیشبرد پیشبرد، بسیار دشوار است که توانایی عملی عملی منطقی و توانایی کنترل قدرتمند در بین المللی شدن را بدست آوریم
3. Much antilogy and means have been brought forward aiming at vehicle routing problem based on genetic algorithm. Although some experiment results are attained, a lot of space is required to fill.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روش ها و وسایل نقلیه با هدف حل مساله مسیریابی وسایل نقلیه براساس الگوریتم ژنتیک تهیه شده اند اگرچه برخی نتایج آزمایش ها به دست می آیند، اما فضای زیادی برای پر کردن فضا مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]با توجه به الگوریتم ژنتیکی، مساله مسیریابی وسیله نقلیه بسیار متضاد و معنی است اگر چه بعضی از نتایج آزمایش ها به دست می آیند، برای پر کردن مقدار زیادی از فضای مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]با توجه به الگوریتم ژنتیکی، مساله مسیریابی وسیله نقلیه بسیار متضاد و معنی است اگر چه بعضی از نتایج آزمایش ها به دست می آیند، برای پر کردن مقدار زیادی از فضای مورد نیاز است
4. In the first chapter the author looks back the antilogy origin and evolution of the theory of human capital, and systematically introduce the theory of human capital so far with the time clue.
[ترجمه ترگمان]در فصل اول نویسنده به اصل antilogy و تکامل نظریه سرمایه انسانی نگاه می کند و به طور سیستماتیک نظریه سرمایه انسانی را تا کنون با سرنخ زمان معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در فصل اول، نویسنده به بررسی مبانی ضد انحصاری و تکامل نظریه سرمایه انسانی میپردازد و نظریه سرمایه انسانی را با تاکتیک زمانه به طور سیستماتیک معرفی میکند
[ترجمه گوگل]در فصل اول، نویسنده به بررسی مبانی ضد انحصاری و تکامل نظریه سرمایه انسانی میپردازد و نظریه سرمایه انسانی را با تاکتیک زمانه به طور سیستماتیک معرفی میکند
5. It looks that she didn't urgent, but I annoyed here. I had my antilogy battle a half day.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او ضروری نیست، اما من اینجا احساس ناراحتی می کنم من نصف روز رو با خودم مبارزه کردم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او فوری نیست، اما من در اینجا مزاحم نیمی از روز من نبردی علیه من بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او فوری نیست، اما من در اینجا مزاحم نیمی از روز من نبردی علیه من بود
6. Chapter 5 summarizes the essence of the organic space, namely the technical function, cultural characteristic and philosophy antilogy .
[ترجمه ترگمان]فصل ۵ ماهیت فضای ارگانیک، یعنی کارکرد فنی، مشخصه فرهنگی و فلسفه philosophy را خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]فصل 5 ماهیت فضای ارگانیک، یعنی تابع فنی، ویژگی فرهنگی و ضد انسانی فلسفه را خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]فصل 5 ماهیت فضای ارگانیک، یعنی تابع فنی، ویژگی فرهنگی و ضد انسانی فلسفه را خلاصه می کند
7. After that we research on smart antenna null question and advance the antilogy of angle extend based on phase interference arithmetic, it extend system null and ameliorate system capability.
[ترجمه ترگمان]پس از آن ما بر روی مساله صفر آنتن هوشمند تحقیق می کنیم و antilogy زاویه باز مبتنی بر حساب تداخل فاز را توسعه می دهیم، که این سیستم دارای قابلیت سیستم را گسترش می دهد و قابلیت سیستم را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]پس از آن ما در مورد سوال null هوشمند هوشمند و جلوگیری از ضد زوایای زاویه گسترش بر اساس محاسبات تداخل فاز، آن گسترش سیستم خالی و بهبود سیستم قابلیت
[ترجمه گوگل]پس از آن ما در مورد سوال null هوشمند هوشمند و جلوگیری از ضد زوایای زاویه گسترش بر اساس محاسبات تداخل فاز، آن گسترش سیستم خالی و بهبود سیستم قابلیت
8. But from the published literatures, topic for discussion of test sociological antilogy is very dispersive and lack of systemic studying specially Boudieu's test theory .
[ترجمه ترگمان]اما از مقالات منتشر شده، موضوع بحث درباره آزمون جامعه شناختی، بسیار پراکنده است و فقدان مطالعه سیستمیک مورد مطالعه مخصوصا نظریه تست Boudieu است
[ترجمه گوگل]اما از ادبیات منتشر شده، موضوع بحث در مورد ضد تئوری جامعه شناختی بسیار پراکنده و عدم مطالعه سیستماتیک بویژه تئوری آزمون بوودی است
[ترجمه گوگل]اما از ادبیات منتشر شده، موضوع بحث در مورد ضد تئوری جامعه شناختی بسیار پراکنده و عدم مطالعه سیستماتیک بویژه تئوری آزمون بوودی است
9. In 197 Wilson published the book Sociobiology: The New Synthesis that convulsed the whole Western science and antilogy group, which indicated the naissance of the sociobiology.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ سال، ویلسون کتاب sociobiology را منتشر کرد: ترکیب جدید که تمام علوم غربی و گروه antilogy را تحت تاثیر قرار داد، که نشان می داد naissance of
[ترجمه گوگل]در سال 197، ویلسون کتاب Sociobiology: The Synthesis New منتشر کرد که تمام گروه علوم و گروه ضد انحصاری غرب را تشبیه کرد، که نشان دهنده زنبندی جامعه شناسی بود
[ترجمه گوگل]در سال 197، ویلسون کتاب Sociobiology: The Synthesis New منتشر کرد که تمام گروه علوم و گروه ضد انحصاری غرب را تشبیه کرد، که نشان دهنده زنبندی جامعه شناسی بود
کلمات دیگر: