کلمه جو
صفحه اصلی

borneo


جزیره ی برنئو (در جنوب مالزی)

انگلیسی به فارسی

جزیره‌ی برنئو (در جنوب مالزی)


بورنئو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Bornean (adj.), Bornean (n.)
• : تعریف: a large island in the Malay Archipelago, the northern coast of which belongs to Malaysia and Brunei, while the rest belongs to Indonesia.

• island in the malay archipelago

جملات نمونه

1. She lives somewhere in the wilds of Borneo.
[ترجمه ترگمان]او در جایی در دل طبیعت بورنئو زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در جایی در جنگلهای بورنه زندگی می کند

2. This interesting and charming creature is unique to Borneo.
[ترجمه ترگمان]این موجود جذاب و جذاب برای Borneo منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]این موجود جالب و جذاب Borneo منحصر به فرد است

3. He went on an expedition to Borneo.
[ترجمه ترگمان]او به Borneo رفته بود
[ترجمه گوگل]او در سفر به Borneo رفت

4. Instead I resolved to lead an expedition to Borneo the following year.
[ترجمه ترگمان]در عوض تصمیم گرفتم در سال بعد لشکرکشی به بورنئو را رهبری کنم
[ترجمه گوگل]در عوض من تصمیم گرفتم که در سال بعد به Borneo سفر کنم

5. Borneo monkey having a long bulbous nose.
[ترجمه ترگمان]میمون نظیر دماغ بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]میمون بورنئو دارای بینی بینی بلند است

6. They've fixed to go to Borneo.
[ترجمه ترگمان]باید به to بروند
[ترجمه گوگل]آنها برای رفتن به بورنئو ثابت شده اند

7. The colonel saw active service in Borneo and was awarded the General Service Medal.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ در بورنئو خدمت فعال را دید و مدال خدمات عمومی را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]کلنل خدمات فعال در بورنئو را دید و مدال خدمات عمومی را به خود اختصاص داد

8. Since 199 in the heart of Borneo was founded and started farming.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۹ نفر در قلب بورنیو تاسیس و شروع به کشاورزی کردند
[ترجمه گوگل]از سال 199 در قلب Borneo تاسیس شد و شروع به کشاورزی کرد

9. Borneo :An island of the western Pacific Ocean in the Malay Archipelago between the Sulu and Java seas southwest of the Philippines. It is the third-largest island in the world.
[ترجمه ترگمان]بورنیو: جزیره ای از اقیانوس آرام غربی در مجمع الجزایر مالایا بین the سولو و جاوا در جنوب غربی فیلیپین این جزیره سومین جزیره بزرگ جهان است
[ترجمه گوگل]Borneo جزیره ای از اقیانوس آرام غرب در جزیره مالایی بین دریای سولو و جاوه در جنوب غربی فیلیپین است این سومین جزیره بزرگ در جهان است

10. Bangladesh, Borneo, Burma, China ( Guangdong, Guangxi and Hainan ), India, Laos, Malaysia, Thailand and Vietnam.
[ترجمه ترگمان]بنگلادش، برمه، برمه، چین (Guangdong، Guangxi و هاینان)، هند، لائوس، مالزی، تایلند و ویتنام
[ترجمه گوگل]بنگلادش، بورنئو، برمه، چین (گوانگدونگ، گوانگشی و هینان)، هند، لائوس، مالزی، تایلند و ویتنام

11. The book is an anecdotal account of Kent's trip to Borneo.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شرحی روایی از سفر کنت به بورنئو است
[ترجمه گوگل]این کتاب یک داستان عجیب و غریب از سفر کنت به بورنئو است

12. The three woodpeckers are different from their nearest relatives in Java and Borneo.
[ترجمه ترگمان]این سه دارکوب ها با نزدیک ترین خویشاوند خود در جاوا و بورنیو تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]سه دندانه دار از نزدیکان خویش در جاوه و بورنئو متفاوت است

13. Over the winter of 1997 / 98 huge fires had destroyed large tracts of forest in Borneo.
[ترجمه ترگمان]در زمستان سال ۱۹۹۷ \/ ۹۸ آتش سوزی بزرگ، قطعات بزرگی از جنگل در بورنیو را از بین برده بود
[ترجمه گوگل]در طول زمستان سال 1997/98، آتش سوزی های بزرگ باعث نابودی بزرگراه های جنگلی در بورنئو شد

14. A young orangutan swings from tree to tree in Tanjung Puting National Park in Indonesian Borneo.
[ترجمه ترگمان]یک orangutan جوان از درخت به درخت در پارک ملی Tanjung Puting در بورنیو اندونزی تغییر می کند
[ترجمه گوگل]یک نوسان نارنجکان جوان از درخت به درخت در Tanjung Puting پارک ملی در اندونزی Borneo

15. In the animal world, the highly sexed Bonobo chimpanzees are known to kiss each other passionately. And orangutans in Borneo have learnt to kiss each other by observing humans.
[ترجمه ترگمان]در دنیای حیوانات، Bonobo Bonobo به شدت مورد استفاده قرار می گیرند و یکدیگر را به شدت می بوسند و اورانگوتان ها در بورنیو یاد گرفته که با مشاهده انسان ها یکدیگر را می بوسند
[ترجمه گوگل]در دنیای حیوانات، شامپانزه های Bonobo بسیار متجدد شناخته شده است که با اشتیاق یکدیگر را ببوسند و orangutans در Borneo آموخته اند که با مشاهده انسان ها یکدیگر را ببوسند


کلمات دیگر: