چرت_ خواب_ خفتن_ رویا
جمع نائم است ، یا خود اسم جمع است. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) . || ( مص ) خفتن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 103 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ) . خوابیدن. ( ناظم الاطباء ) . به خواب شدن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) . فروگرفتن خواب کسی را. ( از متن اللغة ) . نیام. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) . منام. ( متن اللغة ) . || کسی را غلبه کردن به خواب . ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) . چیره شدن بر کسی در نبرد نوم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . || کهنه شدن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) . || کاسد شدن بازار. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . کاستن بازار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی آواز شدن پای برنجن از پری ساق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . منقطع شدن آواز خلخال بر اثر فربهی و پری ساق. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || ایستادن باد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ساکن و آرام شدن باد. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || فرومردن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || آرمیدن دریا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . آرام گرفتن دریا. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || مردن گوسپند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . مردن گوسپند و حیوانات دیگر. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || آرمیدن و قرار گرفتن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) . واثق و مطمئن شدن به چیزی یا کسی. ( از اقرب الموارد ) . || فروتنی کردن به خدای تعالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || اهتمام نکردن در حاجت خود . ( ناظم الاطباء ) .
جمع نائم است ، یا خود اسم جمع است. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) . || ( مص ) خفتن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 103 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ) . خوابیدن. ( ناظم الاطباء ) . به خواب شدن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) . فروگرفتن خواب کسی را. ( از متن اللغة ) . نیام. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) . منام. ( متن اللغة ) . || کسی را غلبه کردن به خواب . ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) . چیره شدن بر کسی در نبرد نوم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . || کهنه شدن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) . || کاسد شدن بازار. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . کاستن بازار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی آواز شدن پای برنجن از پری ساق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . منقطع شدن آواز خلخال بر اثر فربهی و پری ساق. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || ایستادن باد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ساکن و آرام شدن باد. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || فرومردن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || آرمیدن دریا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . آرام گرفتن دریا. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || مردن گوسپند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . مردن گوسپند و حیوانات دیگر. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || آرمیدن و قرار گرفتن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) . واثق و مطمئن شدن به چیزی یا کسی. ( از اقرب الموارد ) . || فروتنی کردن به خدای تعالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || اهتمام نکردن در حاجت خود . ( ناظم الاطباء ) .