کلمه جو
صفحه اصلی

propitiatory


وابسته به تسکین یا دلجویی

انگلیسی به فارسی

وابسته به تسکین یا دلجویی


انگلیسی به انگلیسی

• appeasing; conciliating

جملات نمونه

1. She saw the flowers as a propitiatory offering.
[ترجمه ترگمان]گل ها را به عنوان هدیه propitiatory می دید
[ترجمه گوگل]او گلها را به عنوان یک پیشنهاد موقت دید

2. He sent her flowers as a propitiatory gesture.
[ترجمه ترگمان]گل ها رو به عنوان یه ژست مسخره براش فرستاد
[ترجمه گوگل]او گل های خود را به عنوان یک حرکات تسلیحاتی ارسال کرد

3. We saw earlier the strong propitiatory element in the religion of the Germanic pagans with whom St Boniface dealt in the 720s.
[ترجمه ترگمان]ما پیش از این، آلمان propitiatory قوی را در مذهب of ژرمنی وارد کردیم که St Boniface در دهه ۷۲۰ به آن پرداخت
[ترجمه گوگل]قبل از آن، عنصر تساهل قوی در دین قوم های نروژ، که سنت Boniface در دهه ی 40 میلادی در آن مشغول به کار بود، مشاهده کردیم

4. This paper proposes a tentative notion of "propitiatory state" to describe the current relationship between the state and the labor in China.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مفهوم آزمایشی \"حالت propitiatory\" را برای توصیف رابطه فعلی بین دولت و نیروی کار در چین پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله مفهوم پیشین 'دولت تساهل' را برای توصیف روابط کنونی بین دولت و کار در چین پیشنهاد می کند

5. He died on the cross as a substitutionary, propitiatory sacrifice for the sins of God's people.
[ترجمه ترگمان]او در صلیب به عنوان یک substitutionary مرده و برای گناهان مردم خدا قربانی شد
[ترجمه گوگل]او بر روی صلیب به عنوان جایگزینی و فداکاری برای گناهان مردم خداحافظی کرد

6. The propitiatory system of the Jews is well known.
[ترجمه ترگمان]سیستم propitiatory یهودیان بخوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]نظام مقابله با یهودیان به خوبی شناخته شده است

7. And thou shalt set the altar over against the veil, that hangeth before the ark of the testimony before the propitiatory wherewith the testimony is covered, where I will speak to thee.
[ترجمه ترگمان]و تو محراب را بر سر حجاب قرار خواهی داد، که در مقابل کشتی، پیش از آنکه شهادت دهد که شهادت به کجا ختم می شود، من با تو صحبت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]و محراب را بر روی حجاب قرار دهید، که قبل از تسبیح شهادت قبل از مقدسی که از آن شهادت پوشیده شده است، آویزان شود، جایی که من با تو صحبت خواهم کرد

8. Good for sensitive, agnail skin and take it into calm, propitiatory situation.
[ترجمه ترگمان]برای حساس کردن پوست، پوست agnail خوب است و آن را در وضعیت آرام و propitiatory قرار دهید
[ترجمه گوگل]خوب برای پوست های حساس و پوستی، و آن را به آرامش، وضعیت موقت

9. The grandees took refuge in their country houses—it was such a group whom Boccaccio imagined telling each other the tales in his “Decameron”—or hastened to promise propitiatory legacies to the church.
[ترجمه ترگمان]بزرگان اسپانیا به خانه های ییلاقی خود پناه بردند - این گروهی بود که بوکاتچو در آن، داستان هایی را که در کتاب \"Decameron\" گفته بود، برای یکدیگر نقل می کرد - یا با شتاب میراث propitiatory را به کلیسا وعده داد
[ترجمه گوگل]پادشاهان در خانه های کشورشان پناه می گرفتند - این گروهی بود که بوکاچوکو تصور کرد که داستان 'Decameron' خود را به دیگران تعلیم می دهد و یا به تسکین وعده های مقید به کلیسا می پردازد


کلمات دیگر: