کلمه جو
صفحه اصلی

byline


(روزنامه و مجله و غیره) سطر زیر عنوان مقاله (که نام نویسنده را ذکر می کند)، نام نویسنده را (در زیر عنوان مقاله) ذکر کردن، خط دوم یافرعی، خط فرعی راه اهن، کار یاشغل اضافی وزائد

انگلیسی به فارسی

(روزنامه و مجله و غیره) سطر زیر عنوان مقاله (که نام نویسنده را ذکر می‌کند )، نام نویسنده را (در زیر عنوان مقاله) ذکر کردن


خط خطی، خط فرعی راه اهن، کار یا شغل اضافی و زائد، سطر، خط دوم یافرعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the writer's name at the head of a newspaper or magazine article.

• secondary heading of a news story or magazine article
in journalism, a by-line is a line after the headline in a newspaper or magazine article, which gives the author's name.

جملات نمونه

1. It was accidentally printed under the wrong byline.
[ترجمه ترگمان]به طور تصادفی در زیر نور اشتباه چاپ شده بود
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی تحت خطای اشتباه چاپ شد

2. He made a mental note of the byline above the Globe articles, Frank Dougherty, then sifted through the newspaper photographs.
[ترجمه ترگمان]فرانک Dougherty که در آن زمان از میان عکس های روزنامه ها مرور می کرد، یک یادداشت ذهنی از روزنامه Globe گرفت
[ترجمه گوگل]او یک یادداشت ذهنی از خط مقدم بالای مقالات Globe، فرانک دوگارته، و سپس از طریق عکسهای روزنامه گزیده است

3. The newspaper report was bylined.
[ترجمه ترگمان]گزارش روزنامه bylined بود
[ترجمه گوگل]گزارش روزنامه مشخص شد

4. There were no real by-lines on the Bideford Gazette, no printed recognition of who had written the story.
[ترجمه ترگمان]در روزنامه Bideford خبری نبود و هیچ نشانی از شناخت کسی که داستان را نوشته بود وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ خطی واقعی در بیدروف روزنامه وجود نداشت، هیچ نشانه ای از چاپی که این داستان را نوشته بود، وجود نداشت

5. She is a financial journalist with her own by-line.
[ترجمه ترگمان]او یک روزنامه نگار مالی با خط خودش است
[ترجمه گوگل]او روزنامه نگار مالی خود را با خط خود دارد

6. The midfield can not get to the by-line to cross the ball.
[ترجمه ترگمان]میانه میانی نمی تواند به خط متصل شود تا از توپ عبور کند
[ترجمه گوگل]میانه میدان نمی تواند به خط کنار عبور از توپ برود

7. We're mad at Gossip Weekly because of the byline they said about me being gay!
[ترجمه ترگمان]از آن وقت که درباره من درباره گی بودن من می گفتند دیوانه شدیم!
[ترجمه گوگل]ما از هفته شایعات هراس داریم به خاطر اینکه آنها در مورد من همجنسگرا گفتند!

8. "The Times" ran a wrap-up under the byline of Walter.
[ترجمه ترگمان]\"تایمز\" یک جمع بندی را تحت نام \"والتر\" انجام داد
[ترجمه گوگل]'تایمز' تحت فرمان والتر قرار گرفت

9. His byline was absent as well.
[ترجمه ترگمان]byline هم غایب بود
[ترجمه گوگل]خط مشی او نیز غایب بود

10. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه گوگل]دوست من، شریک خاموش من، سزاوار به اشتراک گذاشتن در این داستان است

11. Don't just do things simply for the sake of a raise or a promotion or a byline.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر یک ترفیع یا ترفیع مقام کاری انجام ندهید
[ترجمه گوگل]فقط به خاطر ارتقاء یا ارتقاء و یا خط مشی، فقط به کارهای خود عمل نکنید

12. When he published Donahue: My Own Story, he shared byline and proceeds with other staffers.
[ترجمه ترگمان]وقتی او داناهیو را منتشر کرد: داستان من، او byline را به اشتراک گذاشت و با کارمندان دیگر ادامه داد
[ترجمه گوگل]وقتی Donahue My Story خود را منتشر کرد، او به طور مشترک با دیگران به اشتراک گذاشت

13. You may republish this article if you keep the byline and author's note, and also leave the hyperlink intact.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یادداشت نویسنده و نویسنده را نگه دارید، می توانید از این مقاله استفاده کنید و همچنین هایپر لینک را دست نخورده باقی بگذارید
[ترجمه گوگل]شما می توانید این مقاله را بازنویسی کنید، اگر به صورت کلی و یادداشت نویسنده خود را نگه دارید و همچنین لینک را نابود کنید

14. Finally, we wish to thank the author of this article which carries no byline.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می خواهیم از مولف این مقاله که هیچ byline را حمل نمی کند، تشکر کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما آرزو می کنیم از نویسنده این مقاله تشکر کنیم که هیچ خطایی ندارد

پیشنهاد کاربران

هردوطرف ( فوتبال )

( در روزنامه و مجله و غیره ) سطر اول و یا اخر مطلب، که اسم نویسنده در آن ذکر میشود.

byline ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: سطر امضا
تعریف: سطری در زیر عنوان مطلب یا مقاله و احتمالاً عنوان فرعی که نام نویسندۀ مطلب یا مقاله در آنجا ذکر می شود


کلمات دیگر: