کلمه جو
صفحه اصلی

spangles

انگلیسی به فارسی

حباب ها، پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن


انگلیسی به انگلیسی

• small glittering disks sewn on garments as decoration; any small sparkling objects

جملات نمونه

1. the bride's dress was adorned with red and yellow spangles
لباس عروس با پولک های سرخ و زرد تزیین شده بود.


کلمات دیگر: