کلمه جو
صفحه اصلی

prosecuted

انگلیسی به فارسی

پیگرد قانونی، تعقیب کردن، تعقیب قانونی کردن، دنبال کردن پیگرد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• was put on trial, was tried in a court (law)

جملات نمونه

1. they prosecuted fishing on a large scale
آنها به مقدار زیاد ماهیگیری می کردند.

2. they prosecuted them for fraud
آنها را به خاطر کلاهبرداری مورد تعقیب قرار دادند.

پیشنهاد کاربران

you are by prosecuted
شما تحت پیگرد قانونی قرار دارید !

تعقیب می شود


کلمات دیگر: