(نام بازرگانی)، بتونه، پر کنک (خمیر یا گردی که برای پر کردن سوراخ چوب و دیوار و غیره به کار می رود)، درزگیر، بتونه نقاشی، بتونه کاری کردن، بابتونه پرکردن
spackle
(نام بازرگانی)، بتونه، پر کنک (خمیر یا گردی که برای پر کردن سوراخ چوب و دیوار و غیره به کار می رود)، درزگیر، بتونه نقاشی، بتونه کاری کردن، بابتونه پرکردن
انگلیسی به فارسی
بتونه، بتونه نقاشی، بتونه کاری کردن، بابتونه پرکردن
اسپاکل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a powder that forms a paste when mixed with water, used to smooth out wall cracks, holes, and the like before papering, painting, or other finishing work.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: spackles, spackling, spackled
حالات: spackles, spackling, spackled
• : تعریف: (l.c.) to use Spackle or a similar substance to repair interior walls before papering, painting, or the like.
• مشابه: spot
• مشابه: spot
• brand name for a quick-drying substance used for repairing plasterwork
جملات نمونه
1. He planed the projected paint and spackle off the wall.
[ترجمه ترگمان]نقاشی پیش بینی شده را رنده کرد و دیوار را از دیوار جدا کرد
[ترجمه گوگل]او طرح رنگ و spackle از دیوار
[ترجمه گوگل]او طرح رنگ و spackle از دیوار
2. Applications will be hooked together with a mixture of XSLT, XProc, duct tape, and spackle.
[ترجمه ترگمان]برنامه های کاربردی با ترکیبی از XSLT، XProc، نوار لوله ای و spackle به هم متصل خواهند شد
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی همراه با مخلوط XSLT، XProc، نوار مجرای و spackle قلاب
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی همراه با مخلوط XSLT، XProc، نوار مجرای و spackle قلاب
3. Mash up a few aspirin with enough water to make a paste and use like spackle to fill tiny holes.
[ترجمه ترگمان]چند قرص آسپرین را با آب کافی محکم کنید تا خمیر درست کنید و مانند spackle برای پر کردن سوراخ های ریز استفاده کنید
[ترجمه گوگل]چندین نوع آسپیرین را با آب کافی برای خمیر بشویید و از سوراخ های کوچک مانند اسپاکل استفاده کنید
[ترجمه گوگل]چندین نوع آسپیرین را با آب کافی برای خمیر بشویید و از سوراخ های کوچک مانند اسپاکل استفاده کنید
4. A 3-D dynamic displacement field is studied and tested by use of two sets of rotation aperture spackle photographic system.
[ترجمه ترگمان]یک میدان جابجایی پویا ۳ D مورد مطالعه قرار گرفته و با استفاده از دو مجموعه از دیافراگم چرخشی spackle photographic مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یک میدان جابجایی پویا 3-D با استفاده از دو مجموعه عکاسی دیافراگم چرخشی مورد بررسی و آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک میدان جابجایی پویا 3-D با استفاده از دو مجموعه عکاسی دیافراگم چرخشی مورد بررسی و آزمایش قرار می گیرد
5. Of course, software (being soft) is also easier to fix: we can spackle in the hole (fix the bug) and instantly remanufacture the house.
[ترجمه ترگمان]البته، نرم افزار (نرم بودن)نیز ساده تر است: ما می توانیم در حفره spackle (ثابت کنیم)و فورا خانه را تمیز کنیم
[ترجمه گوگل]البته، نرم افزار (نرم بودن) نیز راحت تر است که ما بتوانیم در سوراخ خراب شود (رفع اشکال) و فورا خانه را بازسازی می کند
[ترجمه گوگل]البته، نرم افزار (نرم بودن) نیز راحت تر است که ما بتوانیم در سوراخ خراب شود (رفع اشکال) و فورا خانه را بازسازی می کند
6. This trademark often occurs in lowercase in print: "In the Sierra . . . the snow generally is the consistency of spackle " (San Francisco Chronicle).
[ترجمه ترگمان]این علامت تجاری اغلب در حروف کوچک نوشته می شود: \" در سیرا برفی، برف به طور کلی ثبات of (San Francisco)است
[ترجمه گوگل]این علامت تجاری اغلب در حروف کوچک در چاپ 'در سیرا رخ می دهد برف به طور کلی هماهنگی اسپاکل است (سان فرانسیسکو کرونیکل)
[ترجمه گوگل]این علامت تجاری اغلب در حروف کوچک در چاپ 'در سیرا رخ می دهد برف به طور کلی هماهنگی اسپاکل است (سان فرانسیسکو کرونیکل)
کلمات دیگر: