کلمه جو
صفحه اصلی

by halves


(عامیانه) به خدا!، ای بابا!، عجب !، نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: incompletely or imperfectly.

(2) تعریف: without interest or enthusiasm.

• evenly, into two equal pieces; partially, not completely

جملات نمونه

1. Never do things by halves.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت کارها را با نصفه نیمه انجام نده
[ترجمه گوگل]هرگز نیمی از کارها را انجام ندهید

2. In Italy they rarely do things by halves. Designers work thoroughly, producing the world's most wearable clothes in the most beautiful fabrics.
[ترجمه ترگمان]در ایتالیا به ندرت کارها را با نیمه انجام می دهند طراحان به طور کامل کار می کنند و زیباترین لباس های جهان را به بهترین شکل تولید می کنند
[ترجمه گوگل]در ایتالیا آنها به ندرت در نیمه کارها را انجام می دهند طراحان به طور کامل کار می کنند، لباس های پوشیدنی جهان را در زیباترین پارچه ها تولید می کنند

3. He's not a man who does things by halves -- either he donates a huge sum to a charity or he gives nothing.
[ترجمه ترگمان]او کسی نیست که هر کاری را با نیمه انجام می دهد - یا او مبلغ زیادی را به یک موسسه خیریه می دهد یا او هیچ چیز نمی دهد
[ترجمه گوگل]او مردی نیست که نیمه کارها را انجام دهد - یا مبلغ هنگفتی را به یک موسسه خیریه اهدا می کند یا چیزی نمی دهد

4. St Kilda never does things by halves: the whole setting is one of high drama.
[ترجمه ترگمان]سنت Kilda هیچ وقت کارها را نصفه نیمه انجام نمی دهد: تمام تنظیمات یک نمایش عالی است
[ترجمه گوگل]St Kilda هرگز نیمی از کارها را انجام نمی دهد و تمام محیط ها یکی از درام های بالا است

5. We do nothing by halves.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ کاری با نصفه نیمه انجام نمیدیم
[ترجمه گوگل]ما نیمی از کار را انجام نمی دهیم

6. Things always come too late or come by halves.
[ترجمه ترگمان]همیشه بعضی کارها دیر یا زود انجام می شود
[ترجمه گوگل]چیزها همیشه دیر یا نیمه می آیند

7. Neve do thing by halves .
[ترجمه ترگمان]Neve هر کاری را نصفه نیمه انجام می دهند
[ترجمه گوگل]نوا چیز را نیمه انجام می دهد

8. Whatever you do, do with your might; Things done by halves are never done right.
[ترجمه ترگمان]هر کاری که می کنید، با قدرت خود انجام بدهید؛ کارهایی که با halves انجام داده اند، هرگز درست انجام نمی شوند
[ترجمه گوگل]هر کاری که انجام می دهید، با قدرت خود کار کنید چیزهایی که توسط نیمه انجام می شود هرگز درست انجام نمی شود

9. All that you do, do with your might; things done by halves are never done right.
[ترجمه ترگمان]کاری که شما می کنید، با قدرت خود انجام بدهید؛ کارهایی که halves انجام می دهند هرگز درست انجام نمی شوند
[ترجمه گوگل]همه آنچه را که انجام می دهید، با توانایی خود انجام دهید چیزهایی که توسط نیمه انجام می شود هرگز درست انجام نمی شود

10. I recommended that wine to him and he bought ten cases of it; he never does anything by halves.
[ترجمه ترگمان]من آن شراب را به او توصیه کردم و او ده مورد از آن را خرید؛ او هیچ وقت کاری با نصفه نیمه انجام نمی داد
[ترجمه گوگل]من توصیه کردم که شراب به او و او ده مورد آن را خریداری کرد؛ او هرگز نیمی از کارها را انجام نمی دهد

11. I'm sure it will be a fantastic wedding. Eva never does anything by halves.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که عروسی فوق العاده ای خواهد بود اوا هیچ وقت کاری با نصفه نیمه انجام نمی ده
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم عروسی فوق العاده خواهد بود ایوا هرگز نیمی از کارها را انجام نمی دهد

12. You're expecting twins? Well, you never did do anything by halves.
[ترجمه ترگمان]شما منتظر دوقلو بودید؟ خب، تو هیچ وقت کاری رو با نیمه انجام ندادی
[ترجمه گوگل]شما دوقلو هستید؟ خوب، شما هرگز نیمی از کارها را انجام نداده اید

13. He comes from a family that does not do things by halves.
[ترجمه ترگمان]او از خانواده ای می آید که کارها را نصفه نیمه انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]او از یک خانواده می آید که نیمی از آن را انجام نمی دهد

14. Like her parents and so many of her forbears, Eva never does anything by halves.
[ترجمه ترگمان]مثل پدر و مادرش و خیلی از forbears او هیچ وقت کاری با نیمه انجام نمی ده
[ترجمه گوگل]همانا پدر و مادرش و بسیاری از زوج های او، اوا هرگز نیمی از کارها را انجام نمی دهد


کلمات دیگر: