بدون لطافت، بطور عاری از لطافت، بطورکسل کننده یا بی مزه
prosaically
بدون لطافت، بطور عاری از لطافت، بطورکسل کننده یا بی مزه
انگلیسی به فارسی
خوشبختانه
انگلیسی به انگلیسی
• in a boring manner, tediously; unimaginatively, dully; in the style of prose writing
جملات نمونه
1. And, more prosaically, doctors have identified the condition of "text thumb", a form of RSI from constant texting.
[ترجمه ترگمان]و بیش از prosaically، پزشکان شرایط \"انگشت شصت متن\" را، شکلی از RSI از طریق پیامک، شناسایی کرده اند
[ترجمه گوگل]و، به مراتب بیشتر، پزشکان شرایط 'متن انگشت شست'، نوع RSI از پیام ثابت ثابت کرده اند
[ترجمه گوگل]و، به مراتب بیشتر، پزشکان شرایط 'متن انگشت شست'، نوع RSI از پیام ثابت ثابت کرده اند
2. More prosaically, it is what billions of people do all day.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد prosaically این است که میلیاردها نفر در تمام روز این کار را می کنند
[ترجمه گوگل]در نهایت، این چیزی است که میلیاردها نفر در تمام طول روز انجام می دهند
[ترجمه گوگل]در نهایت، این چیزی است که میلیاردها نفر در تمام طول روز انجام می دهند
3. More prosaically, and perhaps more realistically, all British companies, whether in manufacturing or in services, would benefit from clearer, more predictable taxes and streamlined regulation.
[ترجمه ترگمان]بیشتر prosaically و شاید بیشتر در واقع همه شرکت های انگلیسی، چه در تولید و چه در خدمات، از مالیات های قابل پیش بینی و مقررات ساده بهره مند خواهند شد
[ترجمه گوگل]از نظر اقتصادی و شاید واقع گرایانه، همه شرکت های بریتانیا، چه در تولید و چه در خدمات، از مالیات واضح تر، قابل پیش بینی تر و مقررات ساده تر بهره مند شوند
[ترجمه گوگل]از نظر اقتصادی و شاید واقع گرایانه، همه شرکت های بریتانیا، چه در تولید و چه در خدمات، از مالیات واضح تر، قابل پیش بینی تر و مقررات ساده تر بهره مند شوند
4. His father wrote briefly and prosaically.
[ترجمه ترگمان]پدرش به طور مختصر و prosaically نوشت
[ترجمه گوگل]پدرش نوشت: به طور خلاصه و به طور خلاصه
[ترجمه گوگل]پدرش نوشت: به طور خلاصه و به طور خلاصه
5. and, more prosaically, told police to prepare for potential problems such as road accidents.
[ترجمه ترگمان]و کمی prosaically به پلیس گفت که برای مشکلات احتمالی مانند تصادفات جاده ای آماده شود
[ترجمه گوگل]و به طور چشمگیری، به پلیس گفت برای آماده شدن برای مشکلات بالقوه مانند حوادث جاده ای
[ترجمه گوگل]و به طور چشمگیری، به پلیس گفت برای آماده شدن برای مشکلات بالقوه مانند حوادث جاده ای
6. He also points out, more prosaically, that all the media attention can only help his business.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اشاره می کند که prosaically بیش از حد prosaically این است که تمام توجه رسانه ها تنها می تواند به کارش کمک کند
[ترجمه گوگل]او همچنین اشاره می کند که بیشتر از همه، توجه رسانه ها تنها به کسب و کارش کمک می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین اشاره می کند که بیشتر از همه، توجه رسانه ها تنها به کسب و کارش کمک می کند
7. The centerpiece of the stack will be the prosaically named Crew Exploration Vehicle (CEV), a descendant of the Apollo command module but for a few significant differences.
[ترجمه ترگمان]محور این پشته عبارت است از Vehicle که prosaically نام (CEV)، از نوادگان ماژول فرماندهی آپولو است، اما برای چند تفاوت مهم
[ترجمه گوگل]مرکز پشته، خودروی Exploration Vehicle Crew (CEV) نامیده می شود که نسل فرمان ماژول فرمان Apollo است اما برای چند تفاوت قابل توجه است
[ترجمه گوگل]مرکز پشته، خودروی Exploration Vehicle Crew (CEV) نامیده می شود که نسل فرمان ماژول فرمان Apollo است اما برای چند تفاوت قابل توجه است
8. More prosaically, some of the electricity for your latest gadget was probably made in a power plant that's decades old.
[ترجمه ترگمان]از این رو some برخی از برق آخرین ابزار برقی شما احتمالا در یک نیروگاه برق که دهه ها قدمت دارد، ساخته شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، بعضی از برق برای آخرین ابزار شما احتمالا ساخته شده است در یک نیروگاه که دهه های قدیمی است
[ترجمه گوگل]در نهایت، بعضی از برق برای آخرین ابزار شما احتمالا ساخته شده است در یک نیروگاه که دهه های قدیمی است
9. More prosaically, Hubble will receive new protective blankets, gyroscopes and batteries, a unit that transmits data to Earth will be replaced, and two existing instruments will be repaired.
[ترجمه ترگمان]اما prosaically و هابل More محافظ جدید، gyroscopes و باتری را دریافت خواهند کرد که واحدی که داده ها را به زمین منتقل می کند جایگزین خواهد شد و دو ابزار موجود تعمیر خواهند شد
[ترجمه گوگل]به طرز چشمگیری، Hubble پتو های محافظ جدید، ژیروسکوپ ها و باتری ها را دریافت می کند، واحد ای که اطلاعات را به زمین انتقال می دهد جایگزین می شود و دو ابزار موجود تعمیر می شود
[ترجمه گوگل]به طرز چشمگیری، Hubble پتو های محافظ جدید، ژیروسکوپ ها و باتری ها را دریافت می کند، واحد ای که اطلاعات را به زمین انتقال می دهد جایگزین می شود و دو ابزار موجود تعمیر می شود
10. 'We're not dead yet,'said Julia prosaically.
[ترجمه ترگمان]جولیا فقط گفت: هنوز نمرده بودیم
[ترجمه گوگل]جولیا گفت: 'ما هنوز مرده نیستیم '
[ترجمه گوگل]جولیا گفت: 'ما هنوز مرده نیستیم '
11. I applied my attention prosaically to my routine.
[ترجمه ترگمان]من حواسم را جمع کردم که به روال عادی خودم عمل کنم
[ترجمه گوگل]من توجه خودم را به روال من اعمال کردم
[ترجمه گوگل]من توجه خودم را به روال من اعمال کردم
12. Arabian jam is also known as angels' hair preserve, or more prosaically as carrot jam.
[ترجمه ترگمان]هم چنین مربای عربی به عنوان حفظ موی فرشتگان شناخته می شود و یا prosaically به عنوان مربای carrot نیز شناخته می شود
[ترجمه گوگل]مربا عربی نیز به عنوان نگهداری موهای فرشته شناخته می شود، یا به طور معناداری به عنوان مربا هویج شناخته شده است
[ترجمه گوگل]مربا عربی نیز به عنوان نگهداری موهای فرشته شناخته می شود، یا به طور معناداری به عنوان مربا هویج شناخته شده است
پیشنهاد کاربران
( نقل از فرهنگ هزاره )
خشک ، بی روح ، رسمی
خشک ، بی روح ، رسمی
کلمات دیگر: