کلمه جو
صفحه اصلی

break apart


متلاشی شدن، وا رفتن، از هم جدا شدن یا کردن، فرو پاشیدن، فرو ریختن

انگلیسی به فارسی

شکسته شدن


جملات نمونه

1. When supercontinents break apart, they have an enormous impact on the volume of water the global oceans can hold.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که supercontinents از هم جدا می شوند، تاثیر زیادی بر حجم آب اقیانوس های جهان که می توانند داشته باشند، دارند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ابرها از بین می روند، تاثیرات زیادی بر حجم آب های موجود در اقیانوس های جهانی دارند

2. The germ line cysts break apart into individual cells and become packaged into primordial follicles.
[ترجمه ترگمان]cysts خط میکروب به سلول های انفرادی تقسیم می شوند و به کیسه های اولیه follicles تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]کیست های خطی ژرم بر روی سلول های فرد جدا شده و به فولیکول های اولیه منتقل می شوند

3. Scientists have developed ways to break apart the genetic material.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان راه هایی را برای تجزیه و تحلیل مواد ژنتیکی توسعه داده اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان راه هایی برای جدا کردن مواد ژنتیکی ایجاد کرده اند

4. These excitons only break apart when they reach a "heterojunction", which is the interface formed by making cells from two different organic materials.
[ترجمه ترگمان]این excitons تنها زمانی جدا می شوند که به یک \"heterojunction\" می رسند، که رابط ایجاد شده با ایجاد سلول هایی از دو مواد آلی مختلف است
[ترجمه گوگل]این excitons تنها هنگامی که آنها به 'heterojunction' می رسند، جدا شده اند، که رابطی است که با ایجاد سلول ها از دو ماده مختلف آلی تشکیل شده است

5. Chemotherapy alone often makes leucocytic cell break apart, then following the "tumor lysis syndrom ". So the rate of early mortality usually greater than 50%.
[ترجمه ترگمان]شیمی درمانی اغلب سلول leucocytic را از هم جدا می کند و بعد از (\" tumor)به دنبال تجزیه و تحلیل lysis (tumor)است بنابراین نرخ مرگ و میر زود هنگام معمولا بیش از ۵۰ درصد است
[ترجمه گوگل]شیمیدرمانی به تنهایی اغلب باعث جدا شدن سلول های لکوسیتیک می شود، سپس پس از سندرم لیزینگ تومور را دنبال می کند بنابراین میزان مرگ و میر زود هنگام بیش از 50٪ است

6. Durian father to break apart, which showed a yellow flesh.
[ترجمه ترگمان]پدر Durian برای جدا شدن از هم، که پوست زردش را نشان می داد
[ترجمه گوگل]پدر دورین جدا شد، که گوشت زرد را نشان داد

7. Tribes break apart when their chieftain is eventually defeated or killed.
[ترجمه ترگمان]قبایل، هنگامی که chieftain در نهایت مغلوب یا کشته می شود، از هم جدا می شوند
[ترجمه گوگل]قبایل زمانی که سربازانشان سرانجام شکست خورده یا کشته می شوند، شکسته می شوند

8. Internal spaces break apart to reveal stepped terraces and vertical gardens.
[ترجمه ترگمان]فضاهای داخلی از هم جدا می شوند تا terraces و باغ های عمودی را آشکار کنند
[ترجمه گوگل]فضاهای داخلی از هم جدا می شوند تا تراس های پله ای و باغ های عمودی را نشان دهند

9. The projections can break apart or penetrate fallen polymer agglomerates or sheets.
[ترجمه ترگمان]این پیش بینی ها می توانند جداسازی یا نفوذ در agglomerates یا صفحات مر فرو ریخته را تجزیه و تحلیل کنند
[ترجمه گوگل]پیش بینی ها می توانند از بین بروند یا به آگلومره های پلیمری افتاده یا ورق ها نفوذ کنند

10. Soft plaque is more likely to break apart from the walls and enter the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]احتمالا پلاک نرم از دیوارها جدا می شود و وارد جریان خون می شود
[ترجمه گوگل]پلاک نرم بیشتر از دیوار جدا شده و به جریان خون وارد می شود

11. No effort will be able to break apart gently by hand.
[ترجمه ترگمان]هیچ تلاشی نخواهد توانست با دست به ملایمت از هم جدا شود
[ترجمه گوگل]هیچ تلاشی نمی تواند با دست به آرامی شکستن شود

12. Sure enough, the durian's shell is easy to break apart and the mother.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی برای جدا شدن از دست دادن مادر و مادر راحت است
[ترجمه گوگل]مطمئنا به اندازه کافی پوسته دوریان آسان است که از هم جدا شود و مادر

13. Time passes, many things break apart many things away, in memory, in life, in death.
[ترجمه ترگمان]زمان می گذرد، خیلی چیزها بسیاری از چیزها را از هم جدا می کنند، در خاطره، در زندگی، در مرگ
[ترجمه گوگل]زمان گذشت، چیزهای زیادی از هم دور می شوند، در حافظه، در زندگی، در مرگ

14. The new baked Kaohong Shu, sallow skin, break apart Houli Rang was red and apricot.
[ترجمه ترگمان]محصول جدید Kaohong، پوست زرد، از هم جدا شد و Houli Rang سرخ و زردآلو بود
[ترجمه گوگل]Kaohong Shu تازه پخته شده، پوست تلخ، جدا شده Houli Rang قرمز و زردآلو بود

پیشنهاد کاربران

اوضاع آشفته


کلمات دیگر: