در آستانه ی، در شرف، در حال (انجام)، نزدیک به
at the point of
در آستانه ی، در شرف، در حال (انجام)، نزدیک به
انگلیسی به انگلیسی
• on the verge of, on the edge of
جملات نمونه
1. When Mary broke her bracelet, she was at the point of tears.
[ترجمه ترگمان]وقتی مری bracelet را شکست، او در آستانه گریستن قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که مری دستبند خود را شکست، او در نقطه ای از اشک بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مری دستبند خود را شکست، او در نقطه ای از اشک بود
2. Medical care is still free at the point of use .
[ترجمه ترگمان]مراقبت های پزشکی هنوز هم در هنگام استفاده رایگان است
[ترجمه گوگل]مراقبت های پزشکی هنوز در نقطه استفاده است
[ترجمه گوگل]مراقبت های پزشکی هنوز در نقطه استفاده است
3. The sting causes swelling at the point of contact.
[ترجمه ترگمان]این سوزش موجب تورم در نقطه تماس می شود
[ترجمه گوگل]زخم باعث تورم در نقطه تماس می شود
[ترجمه گوگل]زخم باعث تورم در نقطه تماس می شود
4. More information on healthy foods should be provided at the point of sale .
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بیشتری در مورد غذاهای سالم باید در محل فروش عرضه شود
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیشتر در مورد غذاهای سالم باید در نقطه فروش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیشتر در مورد غذاهای سالم باید در نقطه فروش قرار گیرد
5. At the point of final sales too, trading companies coordinate the activities of group members in retail distribution.
[ترجمه ترگمان]در مرحله فروش نهایی، شرکت های تجاری فعالیت های اعضای گروه در توزیع خرده فروشی را هماهنگ می کنند
[ترجمه گوگل]در نقطه فروش نهایی، شرکت های بازرگانی فعالیت های اعضای گروه را در توزیع خرده فروشی هماهنگ می کنند
[ترجمه گوگل]در نقطه فروش نهایی، شرکت های بازرگانی فعالیت های اعضای گروه را در توزیع خرده فروشی هماهنگ می کنند
6. Beginning at the point of need does not imply changing the gospel to suit the situation.
[ترجمه ترگمان]شروع از این نقطه نیاز به تغییر انجیل برای سازگاری با این وضعیت ندارد
[ترجمه گوگل]از نقطه شروع نیاز به تغییر انجیل به تناسب شرایط نیست
[ترجمه گوگل]از نقطه شروع نیاز به تغییر انجیل به تناسب شرایط نیست
7. It also reduced friction at the point of contact.
[ترجمه ترگمان]همچنین اصطکاک را در نقطه تماس کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین اصطکاک را در نقطه تماس کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین اصطکاک را در نقطه تماس کاهش می دهد
8. Cash registers at the point of sale keep track of the store's stock.
[ترجمه ترگمان]بسته های نقدی در محل فروش ذخیره ذخیره ذخیره را ثبت می کنند
[ترجمه گوگل]ثبت نقدی در نقطه فروش نگه داشتن سهام فروشگاه
[ترجمه گوگل]ثبت نقدی در نقطه فروش نگه داشتن سهام فروشگاه
9. Alternatively, any sales tax could be recovered at the point of sale.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، هر گونه مالیات بر فروش می تواند در محل فروش پیدا شود
[ترجمه گوگل]در عوض، هر مالیات فروش می تواند در نقطه فروش به دست آید
[ترجمه گوگل]در عوض، هر مالیات فروش می تواند در نقطه فروش به دست آید
10. Thus, maximum exposure at the point of sale has become the manufacturer's objective.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، حداکثر نوردهی در نقطه فروش به هدف تولید کننده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، حداکثر قرار گرفتن در معرض فروش به هدف سازنده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، حداکثر قرار گرفتن در معرض فروش به هدف سازنده تبدیل شده است
11. Nevertheless, at the point of writing, their perception of their readership is an important facet of their ability as writers.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، در هنگام نوشتن، درک آن ها از خوانندگان شان یک جنبه مهم از توانایی آن ها به عنوان نویسنده است
[ترجمه گوگل]با این حال، در نقطه نوشتن، ادراک آنها از خوانش آنها، نقش مهمی در توانایی آنها در نویسندگی است
[ترجمه گوگل]با این حال، در نقطه نوشتن، ادراک آنها از خوانش آنها، نقش مهمی در توانایی آنها در نویسندگی است
12. I have a hunch that true life starts at the point of recognizing our failure.
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که زندگی واقعی شروع به تشخیص شکست ما می کند
[ترجمه گوگل]من یک روحیه دارم که زندگی واقعی را در نقطه به رسمیت شناختن شکست ما آغاز می کند
[ترجمه گوگل]من یک روحیه دارم که زندگی واقعی را در نقطه به رسمیت شناختن شکست ما آغاز می کند
13. The first and most obvious was a logjam at the point of entry.
[ترجمه ترگمان]اولین و بدیهی ترین چیز، logjam در نقطه ورود بود
[ترجمه گوگل]اولین و واضح ترین ورودی بود
[ترجمه گوگل]اولین و واضح ترین ورودی بود
14. Under the new law, cigarette advertising will only be allowed at the point of sale.
[ترجمه ترگمان]براساس قانون جدید، تبلیغات سیگار تنها در زمان فروش مجاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]طبق قانون جدید، تبلیغات سیگار تنها در نقطه فروش مجاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]طبق قانون جدید، تبلیغات سیگار تنها در نقطه فروش مجاز خواهد بود
کلمات دیگر: