کلمه جو
صفحه اصلی

at the last gasp


در دم واپسین، در دم آخر، قبل از مرگ

انگلیسی به انگلیسی

• at the end, at the moment before death, at death's door

جملات نمونه

1. That patient is nearly at the last gasp.
[ترجمه ترگمان]این بیمار تقریبا نفسش بند آمده
[ترجمه گوگل]این بیمار تقریبا در آخرین نفوذ است

2. He defeated his rival at the last gasp.
[ترجمه ترگمان]سرانجام رقیب خود را شکست داد
[ترجمه گوگل]او در رفع نهایت رقیب خود را شکست داد

3. The man cannot survive, I'm afraid; he's at the last gasp.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه مرد نمی تواند زنده بماند، او در آخرین نفس نفس می کشد
[ترجمه گوگل]مرد نمی تواند زنده بماند، من می ترسم او در آخرین نفوذ است

4. One cannot easily make a bargain at the last gasp.
[ترجمه ترگمان]به راحتی نمی توان با آخرین نفس خود معامله کرد
[ترجمه گوگل]نمیتوانید به راحتی در آخرین نفوذ کنید

5. At the last gasp, people do things more effectively!
[ترجمه ترگمان]در آخرین نفس، مردم کارها را به طور موثر انجام می دهند!
[ترجمه گوگل]در آخرین نفوذ، مردم کارها را به طور موثر تر انجام می دهند!


کلمات دیگر: