کسی که مشت زن با او تمرین مشت زنی می کند، حریف مشت بازی هنگام تمرین مشت بازی
sparring partner
کسی که مشت زن با او تمرین مشت زنی می کند، حریف مشت بازی هنگام تمرین مشت بازی
انگلیسی به فارسی
حریف مشت بازی (هنگام تمرین مشت بازی)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a person who acts as a boxer's opponent in practice rounds.
• someone who one practices fighting with
جملات نمونه
1. He was an old political sparring partner of mine.
[ترجمه ترگمان]او هم کار من بود
[ترجمه گوگل]او یک شریک قدیمی منفرد سیاسی بود
[ترجمه گوگل]او یک شریک قدیمی منفرد سیاسی بود
2. He pulled his punches to avoid hurting his sparring partner.
[ترجمه ترگمان]اون مشت هاش رو بیرون کشید تا از دست همکارش فرار نکنه
[ترجمه گوگل]او مشت زدگی های خود را برای جلوگیری از آسیب زدن به شریک اسپارینگ خود را کشیده است
[ترجمه گوگل]او مشت زدگی های خود را برای جلوگیری از آسیب زدن به شریک اسپارینگ خود را کشیده است
3. Doubt acts as a sparring partner both to truth and error.
[ترجمه ترگمان]شک و تردید به عنوان یک شریک متضاد هم در مقابل حقیقت و هم اشتباه عمل می کند
[ترجمه گوگل]شک و تردید به عنوان یک شریک اسپارینگ به حقیقت و خطا عمل می کند
[ترجمه گوگل]شک و تردید به عنوان یک شریک اسپارینگ به حقیقت و خطا عمل می کند
4. While searching for a worthy sparring partner, Goku stumbles across a surprising discovery hidden deep within the secluded labyrinth - and finds help a most unexpected way!
[ترجمه ترگمان]در حالی که به دنبال یک شریک در رقابت با هم رقابت می کنید، Goku سکندری خوران از یک اکتشاف شگفت انگیز پنهان در اعماق تاریک عبور می کند - و به یک راه غیر منتظره ای کمک می کند!
[ترجمه گوگل]در حالی که جستجو برای یک شریک جالب، Goku در سراسر یک کشف شگفت انگیز پنهان عمیق در داخل دخمه پرپیچ و خم مخمصه - و کمک می کند به شیوه ای غیر منتظره!
[ترجمه گوگل]در حالی که جستجو برای یک شریک جالب، Goku در سراسر یک کشف شگفت انگیز پنهان عمیق در داخل دخمه پرپیچ و خم مخمصه - و کمک می کند به شیوه ای غیر منتظره!
5. His great sparring partner was his friend and fellow Scot, David Hume, who taught Smith many of his best punches.
[ترجمه ترگمان]شریک بزرگش، دیوید هیوم، که بسیاری از بهترین مشت های خود را به اسمیت آموزش داده بود، دوست او و همکارش دیوید هیوم بود
[ترجمه گوگل]شریک بزرگش اسپارینگ، دوست و همکارش اسکات، دیوید هیوم بود که بسیاری از بهترین مشت هایش را به اسمیت آموزش داد
[ترجمه گوگل]شریک بزرگش اسپارینگ، دوست و همکارش اسکات، دیوید هیوم بود که بسیاری از بهترین مشت هایش را به اسمیت آموزش داد
6. Hollins will be keeping his eye on Councilman Keith Beier, his ideological nemesis and verbal sparring partner on the council dais.
[ترجمه ترگمان]Hollins در حال حاضر چشم خود را به کیت Keith، رقیب ایدئولوژیک وی و شریک دعوای شفاهی اش در این شورا نگاه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]Hollins چشم خود را در Councilman Keith Beier، کمپین ایدئولوژیک خود و همکاران کلامی Sparring در شورای نگهبان حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Hollins چشم خود را در Councilman Keith Beier، کمپین ایدئولوژیک خود و همکاران کلامی Sparring در شورای نگهبان حفظ خواهد کرد
7. The most telling exchanges came between Sir Lewis and his long-time sparring partner, shareholder James Middlemass.
[ترجمه ترگمان]اکثر مبادلات میان سر لویس و شریک زندگی طولانیش به نام جیمز Middlemass رخ داد
[ترجمه گوگل]معروفترین مبادلات میان سر لوئیس و شریک اصلی خود، سهامدار جیمز میدلتماس، به همراه داشت
[ترجمه گوگل]معروفترین مبادلات میان سر لوئیس و شریک اصلی خود، سهامدار جیمز میدلتماس، به همراه داشت
8. It is a friendly chess program which aspires to become your favorite sparring partner.
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه شطرنج دوستانه است که آرزو دارد شریک مورد علاقه شما شود
[ترجمه گوگل]این یک برنامه شطرنج دوستانه است که می خواهد تبدیل به شریک مورد علاقه خود را در اسپارینگ
[ترجمه گوگل]این یک برنامه شطرنج دوستانه است که می خواهد تبدیل به شریک مورد علاقه خود را در اسپارینگ
9. It's rather apposite, then, that Kundera's most careful defender is also his former sparring partner on the question of "Czech Destiny".
[ترجمه ترگمان]پس بهتر است بگویم که بهترین مدافع Kundera هم کار سابق او در مورد سوال \"سرنوشت چک\" است
[ترجمه گوگل]پس از آن، جای دقیق تر، مدافع دقیق کوندرا نیز شریک قبلی خود در مورد 'سرنوشت چک' است
[ترجمه گوگل]پس از آن، جای دقیق تر، مدافع دقیق کوندرا نیز شریک قبلی خود در مورد 'سرنوشت چک' است
10. Ryan and his older brother Reno, a decorated judoka in his own right, share a house there and Ryan was often his brother's sparring partner.
[ترجمه ترگمان]رایان و برادر بزرگ ترش رنو، یک جودوکار شرکت کننده در سمت راست خود، خانه ای را در آنجا به اشتراک گذاشت و رایان اغلب شریک زندگی برادرش بود
[ترجمه گوگل]رایان و برادر بزرگتر او رینو، یک جودوکار تزئین شده در حق خود، یک خانه را در آنجا به اشتراک می گذارند و رایان اغلب شریک اسپارینگ برادرش بود
[ترجمه گوگل]رایان و برادر بزرگتر او رینو، یک جودوکار تزئین شده در حق خود، یک خانه را در آنجا به اشتراک می گذارند و رایان اغلب شریک اسپارینگ برادرش بود
کلمات دیگر: