کلمه جو
صفحه اصلی

conjectural


وهمی، حدسی، فرضی

انگلیسی به فارسی

حدسی


فکری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: conjecturally (adv.)
(1) تعریف: involving or based on conjecture.
مشابه: hypothetical, speculative

(2) تعریف: given to conjecturing.
مشابه: speculative

• deduced by guesswork, hypothetical

مترادف و متضاد

speculative


Synonyms: academic, assumed, doubtful, figured, guessing, guesstimated, hypothetical, on a hunch, on a long shot, putative, reputed, supposed, suppositional, suppositious, suppositive, surmised, surmising, suspect, tentative, theoretical, uncertain, unresolved


Antonyms: certain, factual, proven, real, truthful


جملات نمونه

1. There is something unde-niably conjectural about such claims.
[ترجمه ترگمان]چیزی unde - niably درباره چنین ادعاهایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد چنین ادعایی چیزی غیر قابل انکار است

2. OK and conjectural, in small website may because of this one new C2C platform war benefit.
[ترجمه ترگمان]خوب و conjectural، در یک وب سایت کوچک ممکن است به خاطر این یکی از مزایای جنگ به مصرف کننده جدید باشد
[ترجمه گوگل]خوب و حیرت انگیز، در وب سایت کوچک ممکن است به دلیل این یک C2C پلت فرم جنگ جدید سود

3. Conjectural variation is the theory base of Harvard school's SCP paradigm.
[ترجمه ترگمان]تغییر conjectural اساس مدل SCP مکتب هاروارد است
[ترجمه گوگل]تناقض اساسی مبنای تئوری پارادایم SCP مدرسه هاروارد است

4. Somebody is conjectural, cleaning pudenda via commonly used soap may be urethral and integrated one of accounts that solicit.
[ترجمه ترگمان]یک نفر conjectural است، تمیز کردن pudenda از طریق صابون معمولا مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از حساب ها را ادغام می کند
[ترجمه گوگل]کسی تصور می کند، تمیز کردن پودانتا از طریق صابون معمولی استفاده می شود، مثانه یا مجاری ادراری و یکپارچه از حساب های مورد نیاز است

5. The links remain cloudy and conjectural, and it is all the reader can do to follow along.
[ترجمه ترگمان]پیوندها cloudy و conjectural باقی می مانند و این تنها چیزی است که خواننده می تواند انجام دهد
[ترجمه گوگل]پیوندها ابری و فکری باقی میمانند، و همه خواننده میتواند به دنبال آن باشد

6. Rousseau speaks of his method as "conjectural history. " What does he mean by this?
[ترجمه ترگمان]روسو از روش خود به عنوان \"تاریخ conjectural\" سخن می گوید و می گوید: \" منظورش از این حرف چیست؟
[ترجمه گوگل]روسو از شیوه خود به عنوان 'داستان فکری' سخن می گوید ' منظورش از این حرف چیست؟

7. OK and conjectural, the number that the undergraduate plays game will be more.
[ترجمه ترگمان]خوب و conjectural، عددی که در دوره لیسانس بازی می کند بیشتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]OK و Conjectural، تعداد کارآموزی در مقطع کارشناسی بیشتر خواهد بود

8. I am conjectural, future may have originality of a culture search engine portal.
[ترجمه ترگمان]من conjectural، آینده ممکن است اصالت یک پورتال جستجوگر فرهنگی را داشته باشد
[ترجمه گوگل]من محتاطانه هستم، ممکن است آینده یک پورتال موتور جستجوی فرهنگی داشته باشد

9. The thesis brings to bear conjectural variation to unify the classical oligopoly models and open out that the differences of the models are only the dissimilarities of conjectural variation range.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به بررسی تغییرات conjectural در یکپارچه کردن مدل های oligopoly کلاسیک می پردازد و آشکار می سازد که تفاوت مدل ها تنها the از محدوده تغییرات conjectural است
[ترجمه گوگل]این پایان نامه، تحولات قضیه ای را برای متحد کردن مدل های oligopoly کلاسیک به ارمغان می آورد و از آنجایی که تفاوت مدل ها فقط تفاوت های محدوده تناوبی حسی است، باز می شود

10. Conjectural imagination is an imagination of recreation.
[ترجمه ترگمان]تخیل conjectural تخیل سرگرمی است
[ترجمه گوگل]تخیل حقیقی تخیل تفریحی است

11. Again the theory is conjectural and is only very slightly stated in the article.
[ترجمه ترگمان]دوباره این نظریه conjectural است و تنها در مقاله بسیار کمی بیان شده است
[ترجمه گوگل]باز هم این نظریه محض است و تنها کمی در مقاله آمده است

12. Therefore, they have to use a lot of conjectural words, such as "if" and "perhaps", to mislead public opinion.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها باید از واژه های conjectural مانند \"اگر\" و \"شاید\" برای گمراه کردن افکار عمومی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها باید از بسیاری از کلمات فریبکارانه مانند �اگر� و �شاید� برای گمراه کردن افکار عمومی استفاده کنند

13. Some of the stages of the Earth's development are purely conjectural.
[ترجمه ترگمان]برخی از مراحل رشد زمین صرفا conjectural هستند
[ترجمه گوگل]برخی از مراحل توسعه زمین کاملا محض است

14. To place a monetary value on the prevention of an epidemic is largely conjectural.
[ترجمه ترگمان]برای قرار دادن یک ارزش پولی در پیش گیری از یک بیماری همه گیر، تا حد زیادی نامشخص است
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن ارزش پولی در پیشگیری از یک اپیدمی، عمدتا محکوم است

15. The evidence he had provided in his report had been deemed too conjectural for the issuing of a search warrant.
[ترجمه ترگمان]مدارکی که او در گزارش خود ارائه کرده بود، برای صدور حکم بازرسی بسیار مناسب تلقی شده بود
[ترجمه گوگل]شواهدی که وی در گزارشش ارائه کرده بود، برای صدور یک حکم بازرسی، بسیار محتمل بود

پیشنهاد کاربران

محتاطانه


کلمات دیگر: