1. the lovers' sensational reunion at the end of the book
به هم رسیدن شورانگیز عشاق در پایان کتاب
2. the food was sensational
خوراک معرکه بود.
3. When something sensational happens to us, sharing the happiness of the occasion with friends intensifies our joy. Conversely, in times of trouble and tension, when our spirits are low, unburdening our worries and fears to compassionate friends alleviates the stress.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چیزی هیجان انگیز برای ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی موقعیت با دوستان، شادی ما را تشدید می کند در مقابل، در زمان دردسر و تنش، وقتی روحیه ما کم است، نگرانی و نگرانی ما را به کاهش استرس و استرس تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که چیزی حساس به ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی از مناسبت با دوستان، لذت ما را افزایش می دهد برعکس، در زمان مشکلات و تنش، وقتی ارواح ما کم است، نگرانی و ترس از نگرانی ما نسبت به دوستان مهربان، استرس را کاهش می دهد
4. The result was a sensational 41 victory.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ۴۱ پیروزی شورانگیز بود
[ترجمه گوگل]نتیجه یک پیروزی حساس 41 بود
5. The world champions suffered a sensational defeat.
[ترجمه ترگمان]قهرمانان جهان متحمل شکست شورانگیز شده بودند
[ترجمه گوگل]قهرمانان جهان یک شکست عاطفی را تجربه کردند
6. The affair was the most sensational political sex scandal of the century.
[ترجمه ترگمان]این واقعه، most رسوایی جنسی سیاسی قرن بود
[ترجمه گوگل]این امر رسوایی جنسی سرسختانه سیاسی قرن بود
7. Since know, why so sensational.
[ترجمه ترگمان] از اونجایی که میدونم، چرا انقدر شورانگیز شده
[ترجمه گوگل]از آنجا که می دانید، چرا بسیار حساس است
8. The show was a sensational success.
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک موفقیت بزرگ بود
[ترجمه گوگل]این نمایش موفقیت آمیز بود
9. Some of the more sensational Japanese newspapers have given a lot of coverage to the scandal.
[ترجمه ترگمان]برخی از روزنامه های sensational ژاپنی پوشش زیادی به این رسوایی داده اند
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه های پر جنب و جوش ژاپنی پوشش زیادی را به رسوایی داده اند
10. The sensational verdict climaxed a six-month trial.
[ترجمه ترگمان]حکم شورانگیز یک محاکمه شش ساله را محکوم کرد
[ترجمه گوگل]حکم حیرت انگیز یک محاکمه شش ماهه انجام داد
11. Experts agreed that this was a truly sensational performance.
[ترجمه ترگمان]متخصصان موافق بودند که این یک عملکرد واقعا شورانگیز است
[ترجمه گوگل]کارشناسان توافق کردند که این یک عملکرد واقعا حساس بود
12. I opened by saying, "Honey, you look sensational. ".
[ترجمه ترگمان]من با گفتن این جمله باز شدم، \"عزیزم، تو احساساتی به نظر می رسی\"
[ترجمه گوگل]من گفتم: 'عجیب، شما به نظر حساس هستید '
13. You look sensational in that dress!
[ترجمه ترگمان]توی اون لباس خیلی هیجان زده به نظر میای!
[ترجمه گوگل]شما در این لباس حساس هستید؟
14. What a sensational story! It has all the elements of a soap opera.
[ترجمه ترگمان]چه داستان شورانگیز! همه عناصر یک اپرا صابون را دارد
[ترجمه گوگل]یک داستان عجیب و غریب! این همه عناصر اپرا صابون است
15. Documentaries still seek the sensational and thus help to compound the fears of the public about mental handicap hospitals.
[ترجمه ترگمان]Documentaries هنوز به دنبال the هستند و در نتیجه به ترکیب ترس ها از مردم در مورد بیمارستان های روانی روانی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]مستند ها هنوز به دنبال حساسیت و در نتیجه کمک به ترس از مردم در مورد بیمارستان های معلولیت ذهنی را تشکیل می دهند