کلمه جو
صفحه اصلی

of course


معنی : البته!
معانی دیگر : البته، محققا، بی گمان، زینهار، طبیعتا، طبعا

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: certainly.
مترادف: certainly, surely, undoubtedly
مشابه: amen, by all means, definitely, positively

- Of course I want to come with you!
[ترجمه جواد] البته که میخواهم با تو بیایم.
[ترجمه **] البته که من خواهانم باشما بیایم
[ترجمه F.A] البته که میخوام باهات بیام
[ترجمه سپیده رحیمی] البته که میخواهم با شما بیایم
[ترجمه sara] البته که میخوام با شما بیام یا باشما باشم
[ترجمه ترگمان] البته که دلم می خواهد با تو بیایم!
[ترجمه گوگل] البته من می خواهم با شما بیایم

(2) تعریف: naturally.
مترادف: naturally
مشابه: truly

- We all have to eat, of course, or we will die.
[ترجمه ترگمان] ما همه باید غذا بخوریم، البته وگرنه می میریم
[ترجمه گوگل] البته همه ما باید غذا بخوریم یا بمیریم

• certainly, surely
see course.

جملات نمونه

1. Beggars do not envy millionaires, though of course they will envy other beggars who are more successful.
[ترجمه ترگمان]گدایان به میلیونرها رشک نمی برند، هر چند که البته به گداها رشک می برند که موفق تر هستند
[ترجمه گوگل]مهاجران میلیونرها را حسادت نمی کنند، گرچه البته گناهان دیگری که موفق تر هستند غبطه می خورند

2. Of course the radio isn't working - you haven't plugged it in!
[ترجمه reza] البته که رادیو کار نمیکند - شما آن را به برق وصل نکردید!
[ترجمه ترگمان]معلومه که رادیو جواب نمیده - تو اونو plugged!
[ترجمه گوگل]البته رادیو کار نمی کند - شما آن را به برق وصل نکرده اید!

3. Of course I was wrong; it would be hypocritical to pretend otherwise.
[ترجمه ترگمان]البته من اشتباه می کردم، اما تظاهر نمی کردم که چنین وانمود کنم
[ترجمه گوگل]البته من اشتباه کردم آن را ریاکاری می کند تا در غیر این صورت اعتراف کند

4. Of course we're competitive but there's no personal animosity between us.
[ترجمه ترگمان]البته ما در رقابت هستیم، اما هیچ دشمنی خصوصی بین ما وجود ندارد
[ترجمه گوگل]البته ما رقابتی هستیم اما بین ما خصومت شخصی وجود ندارد

5. The banker chuckled and said, "Of course not. ".
[ترجمه ترگمان]بانکدار خندید و گفت: \" البته که نه \"
[ترجمه گوگل]بانکدار فریاد زد: 'البته نه '

6. Of course the ultimate responsibility for the present conflict without doubt lies with the aggressor.
[ترجمه ترگمان]البته مسئولیت نهایی اختلاف حاضر بدون شک با متجاوز دروغ است
[ترجمه گوگل]مطمئنا مسئولیت نهایی برای درگیری فعلی بدون شک، متجاوز است

7. Of course, slap-bang in the middle of town the rents are high.
[ترجمه ترگمان]البته، کف زدن در وسط شهر، rents زیاد است
[ترجمه گوگل]البته، در وسط شهر، غلطک ها بالا هستند

8. Of course both the politicians denied taking bungs.
[ترجمه ترگمان]البته هر دو سیاست گرفتن bungs را انکار کردند
[ترجمه گوگل]مطمئنا هر دو سیاستمداران از پذیرش اموال منصرف شدند

9. The downside of living here, of course, is that it is expensive.
[ترجمه ترگمان]جنبه منفی زندگی در اینجا، این است که این هزینه گران است
[ترجمه گوگل]البته معضل زندگی در اینجا، البته، این است که گران است

10. A person who acts, in hands, of course are considered; but the plan or policy already was decided, to that goal, cannot again be uncertain attitude, this is the indomitable attitude.
[ترجمه ترگمان]یک شخص که در دست اقدام می کند، البته در نظر گرفته می شود؛ اما این طرح و یا سیاست قبل از این تصمیم گرفته شده است، تا این هدف، دیگر نمی تواند نگرش نامطمئن داشته باشد، این نگرش سرسختانه است
[ترجمه گوگل]البته کسی که در دست عمل می کند، در نظر گرفته می شود؛ اما طرح یا سیاست در حال حاضر تصمیم گرفته شده است، به این هدف، دوباره نمی تواند نگرش نامعقول است، این نگرش نامطلوب است

11. Of course I'm not. It was just a figure of speech.
[ترجمه ترگمان]البته که نیستم فقط یه جور سخنرانی بود
[ترجمه گوگل]البته من نیستم این فقط یک شکل از سخنرانی بود

12. The statistics don't reveal of course unrecorded crime.
[ترجمه ترگمان]آمار حاکی از آن است که جرم ثبت نشده است
[ترجمه گوگل]آمارها البته جرم غیرقابل ثبت نام را نشان نمی دهند

13. Of course I don't mind taking you home - I'm going that way anyway.
[ترجمه ترگمان]البته که مهم نیست که شما را به خانه برسانم - به هر حال از آن طرف می روم
[ترجمه گوگل]البته من ذهن شما را به خانه نمی برم - به هر حال این راه را می گیرم

14. Sooner or later,the time comes when we all must become responsible adults,and learn to give up what we want,so we can choose to do what is right. Of course,a life time of responsibility isn'e always easy,and as the years go on,it's a burden that can become too heavy for some to bear. But still we try to do what is best,what is good. Not only for ourselves,but for those we love. Yes,sooner or later we must all become responsible adults. No one knows this better than the young.
[ترجمه ترگمان]دیر یا زود، زمان فرا می رسد که همه ما باید بزرگسالان مسئول شویم و یاد بگیریم که آنچه می خواهیم را رها کنیم، بنابراین ما می توانیم انتخاب کنیم که چه چیزی درست است البته، زمان زندگی مسئولیت همیشه آسان نیست، و همانطور که سال ها ادامه دارد، این بار سنگینی است که می تواند برای برخی از آن ها سنگین باشد اما با این حال سعی می کنیم آنچه را که بهتر است انجام دهیم، خوب است نه تنها برای خودمان، بلکه برای آن هایی که دوستشان داریم بله، دیر یا زود همه ما باید به افراد بالغ تبدیل شویم هیچ کس این را بهتر از جوانان نمی داند
[ترجمه گوگل]دیر یا زود، زمانی اتفاق می افتد که همه ما باید به بزرگسالان مسئول تبدیل شوند و یاد بگیرند آنچه را که می خواهیم از دست بدهیم، بنابراین می توانیم کاری را انجام دهیم که درست باشد البته، زمان زندگی مسئولیت همیشه آسان نیست، و با گذشت سال ها، این بار است که می تواند برای برخی از افراد بسیار سنگین باشد اما هنوز تلاش می کنیم بهترین کارها را انجام دهیم، چه خوب است نه تنها برای خودمان بلکه برای کسانی که دوست داریم بله، دیر یا زود همه ما باید بزرگسالان مسئول باشیم هیچ کس این را بهتر از جوان نمی داند

پیشنهاد کاربران

البته. حتما. قطعا

البته

با کمال میل

طبیعتا

صد البته، معلومه

حتما، ، یه مقدار

وقتی آخر جمله بیاد
همون معنی " دیگه" خودمون تو فارسیه


البته که میام

چرا ک نه، میشه

مطمئنا

البته
یقیناً
طبیعتا

حتما قطعا بله

معلومه که . . . البته که. . . واضحه. . . .

معمولا

حتما


دقیقا

مسلما

البته، یقینا

حتما ، قطعا

صد درصد ، یقینا ، طبیعتا

دقیقا، البته

بی گمان

البته
I remember you said it was a royal dinner and you went to the bathroom
Who remembers you in the middle?Of course, the one who thinks you are his rival

البته، قبول داشتن، تائید کردن

بی شک، بدون شک

بی تردید

=not half
Absolutely; I strongly agree. Primarily heard in UK, Australia


کلمات دیگر: