کلمه جو
صفحه اصلی

utopian


معنی : خیال پرور، خیال پرست
معانی دیگر : وابسته به آرمانشهر، آرمانشهری، آرمانی، آرمان گرایانه، واهی، خیال پردازانه، خواب و خیالی، خیالباف، رویا گرای، خیال گرای، ساکن جزیره aipotu، اهل اتویپی، خیالی، تخیلی

انگلیسی به فارسی

ساکن جزیره utopia ،اهل اتویپی، خیالی، تخیلی


utopian، خیال پرست، خیال پرور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a desirable but impractical perfection in political and social life, or characterizing one who imagines or proposes such a perfection.
مترادف: idealistic, unrealistic, visionary
مشابه: ideal, impracticable, impractical, mythical, perfectionist, quixotic, unattainable, unfeasible, unrealizable, unworkable

- The utopian dream of Marxism was that eventually government would become unnecessary.
[ترجمه ترگمان] رویای تخیلی مارکسیسم این بود که در نهایت دولت غیر ضروری می شد
[ترجمه گوگل] رویای آرمانی از مارکسیسم این بود که در نهایت دولت غیر ضروری خواهد بود

(2) تعریف: (often cap.) of, concerning, or resembling a utopia.
مترادف: ideal
مشابه: idealistic, perfect
اسم ( noun )
• : تعریف: (often cap.) one who imagines or proposes a utopia.
مترادف: idealist
مشابه: daydreamer, Don Quixote, dreamer, fantast, romantic, visionary

• pertaining to sir thomas more's imaginary island "utopia" on which there is perfect social and political order
involving ideal or imaginary perfection, visionary, pertaining to or resembling a utopia
you use utopian to refer to the idea of a perfect social system in which everyone is satisfied and happy.

مترادف و متضاد

خیال پرور (اسم)
poet, fancier, daydreamer, romantic, utopian, romanticist

خیال پرست (اسم)
poet, fancier, daydreamer, romantic, utopian, romanticist

imaginary, ideal


Synonyms: abstract, airy, ambitious, arcadian, chimerical, dream, fanciful, fantasy, grandiose, hopeful, idealist, idealistic, ideological, illusory, impossible, impractical, lofty, otherworldly, perfect, pie-in-the-sky, pretentious, quixotic, romantic, transcendental, unfeasible, visionary


Antonyms: real


جملات نمونه

1. He was pursuing a utopian dream of world prosperity.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال رویای تخیلی رونق جهان بود
[ترجمه گوگل]او یک رویای آرمانی از رونق جهانی را دنبال کرد

2. His was a utopian vision of nature in its purest form.
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه utopian از طبیعت در خالص ترین شکل آن بود
[ترجمه گوگل]او یک دیدگاه اتوپیایی از طبیعت در خالص ترین شکل او بود

3. His ideas on equality are viewed as utopian in the current political climate.
[ترجمه ترگمان]ایده های او در مورد برابری به عنوان utopian در جو سیاسی فعلی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]ایده های او در مورد برابری در محیط سیاسی فعلی به صورت اتوپیا مشاهده می شود

4. It was decadent and utopian, pure and corrupt.
[ترجمه ترگمان]فساد و utopian، فاسد و فاسد بود
[ترجمه گوگل]این فریبنده و بی رحمانه، خالص و فاسد بود

5. I remembered then that his utopian society in News from Nowhere had converted the Houses of Parliament into a dung market!
[ترجمه ترگمان]به یاد آوردم که جامعه utopian در اخبار از هیچ جا خانه های پارلمان را به یک بازار کود تبدیل کرده بود!
[ترجمه گوگل]سپس به یاد می آورم که جامعه ی آرمانی او در اخبار از هیچ جا مجلس پارلمان را به بازار غارت تبدیل کرده است!

6. The great classics of political philosophy are utopian.
[ترجمه ترگمان]آثار کلاسیک فلسفه سیاسی utopian
[ترجمه گوگل]کلاسیک های بزرگ فلسفه سیاسی utopian هستند

7. The third stage - Utopian at this point - was to transcend gender divisions altogether.
[ترجمه ترگمان]مرحله سوم - که در این مرحله به وقوع پیوست - به طور کامل از تقسیمات جنسی فراتر می رود
[ترجمه گوگل]مرحله سوم - utopian در این مرحله - تقریبا تمام تقسیمات جنسیتی را فراتر گذاشت

8. This is partly because of Marx's strictures on Utopian socialism.
[ترجمه ترگمان]این تا حدودی به خاطر باریک بینی مارکس بر سوسیالیسم است
[ترجمه گوگل]این بخشی است که به دلیل استراتژی مارکس در سوسیالیسم اوتوپی است

9. Call his machines what you will-sculptures, utopian models, proposals, follies-they reflect a will to succeed.
[ترجمه ترگمان]به ماشین های خود بگویید که چه چیزی خواهید دید - مجسمه ها، مدل های utopian، پیشنهادها، follies - آن ها یک اراده برای موفقیت را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]ماشین های خود را با استفاده از آنچه شما می خواهید، مجسمه ها، مدل های utopian، پیشنهادات، follies - آنها منعکس کننده اراده برای موفقیت است

10. Utopian myths One strain of Utopian thought has stressed scientific and technical progress.
[ترجمه ترگمان]اسطوره های موهوم یک رشته افکار موهوم، پیشرفت علمی و فنی را مورد تاکید قرار داده است
[ترجمه گوگل]اسطوره های رواج یافته ی یک بار از اندیشه یوپیایی بر پیشرفت علمی و فنی تاکید دارد

11. Belief in utopian progress is increasingly seen as a delusion.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به پیشرفت utopian به طور فزاینده ای به عنوان یک پندار در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]اعتقاد به پیشرفت اتوپیا به طور فزاینده ای به عنوان یک توهین دیده می شود

12. It may be more fruitful to create a utopian, and as yet unrealized, vision to hold before our eyes.
[ترجمه ترگمان]شاید ایجاد یک utopian، و در عین حال تحقق نیافته، بینش برای نگه داشتن در برابر چشم ما، مثمر ثمر تر باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است برای یک دیدگاه اتوپیا و تا به حال غیرقابل تحقق پیش از چشم ما، مفیدتر باشد

13. The utopian theatre of 1917 Berlin and Vienna was still on the horizon.
[ترجمه ترگمان]تئاتر utopian در سال ۱۹۱۷ برلین و وین هنوز در افق بود
[ترجمه گوگل]تئاتر اتوپنی 1917 برلین و وین هنوز در افق بود

14. A complete absence of national border controls is as utopian today as the vision of world government.
[ترجمه ترگمان]فقدان کامل کنترل های مرزی ملی امروزه as است به عنوان چشم انداز دولت جهان
[ترجمه گوگل]فقدان کامل کنترل های مرزی ملی امروزه به عنوان چشم انداز حکومت جهانی از نظر اخلاقی است

پیشنهاد کاربران

جامعه ای کامل، عالی و بدون نقص

مدینه فاضله
شهر رویایی
شهر خیالی

utopian ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: آرمان شهری
تعریف: منسوب به آرمانشهر |||متـ . آرمانی

( noun )
utopia

( adjective )
utopian

⁦⁦✔️⁩آرمانی، آرمانشهری
The big picture: the decline and fall of a 💥utopian social housing💥 scheme


کلمات دیگر: