• bored until the verge of craziness, extremely tedious
bored to death
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
بسیار خسته، بی نهایت خسته
some TV programs get me bored to death.
برخی از برنامه های تلویزیون مرا تاحد مرگ خسته میکنند ( عبارت های معادل: مرا شدیدا خسته میکنند، شدیدا حوصله ام را سر می برند )
میشه به جای bored to death از bored to tears و همچنین bored stiff استفاده کرد که مفهوم یکسانی دارند.
برخی از برنامه های تلویزیون مرا تاحد مرگ خسته میکنند ( عبارت های معادل: مرا شدیدا خسته میکنند، شدیدا حوصله ام را سر می برند )
میشه به جای bored to death از bored to tears و همچنین bored stiff استفاده کرد که مفهوم یکسانی دارند.
Bored to deathیعنی از بی حوصلگی مردم
شدیدا خسته و بی حوصله
bored out of ( one's ) mind=Extremely bored to the point of distraction, frustration, or irritation
کلمات دیگر: