کلمه جو
صفحه اصلی

millet


معنی : ارزن، گندمیان
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، ارزنک، ارزن چمنی (panicum miliaceum)، دانه ی ارزن، گندمیان gramineae

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) ارزن، گندمیان ( gramineae )


ارزن، گندمیان


انگلیسی به انگلیسی

• type of grass that is cultivated for its grain which is mostly used as fodder, grain harvested from millet grass
millet is a tall grass that is cultivated for its seeds or for hay.

مترادف و متضاد

ارزن (اسم)
millet

گندمیان (اسم)
millet

جملات نمونه

1. I have sown the millet in this plot.
[ترجمه ترگمان]من the را در این توطئه کاشته بودم
[ترجمه گوگل]من ارزن را در این طرح کاشته ام

2. Millet is cultivated on some farms here.
[ترجمه ترگمان]Millet در برخی از مزارع پرورش داده می شود
[ترجمه گوگل]ارزن در برخی از مزارع در اینجا کشت می شود

3. We grew maize, millet and beans.
[ترجمه ترگمان]ما ذرت، ارزن و لوبیا را بزرگ کردیم
[ترجمه گوگل]ما ذرت، ارزن و لوبیا رشد کردیم

4. Millet had played the images game on the pavement outside, had anticipated a tousled woman who wore badges of failure.
[ترجمه ترگمان]Millet بازی تصاویر را در پیاده رو بازی کرده بود و پیش بینی کرده بود که زنی ژولیده و پریشان که نشانه ای از شکست در آن دیده می شود
[ترجمه گوگل]ارزن بازی های تصویری را بر روی پیاده رو در خارج بازی کرده بود، پیش بینی کرده بود که یک خانم سوخته که علامت های شکست را داشته باشد

5. I also resented the way Millet was simpering at me.
[ترجمه ترگمان]همچنین از روش Millet که simpering بر من was بیزار بودم
[ترجمه گوگل]من همچنین عصبانی بودم که ارزن در من شگفت زده بود

6. Millet continued to grieve for his wife for many years after her death.
[ترجمه ترگمان]Millet برای سال ها پس از مرگش برای همسرش عزاداری کرد
[ترجمه گوگل]ارزن برای سالهای زیادی پس از مرگش، همسرش را ادامه داد

7. My millet all bundled and stacked.
[ترجمه ترگمان] millet همه جا جمع شدن و جمع شدن
[ترجمه گوگل]ارزن من همه همراه است و انباشته شده است

8. Throwing down his scythe he scooped up some millet and straightened up.
[ترجمه ترگمان]داس خود را بر زمین انداخت و مقداری ارزن را برداشت و راست کرد
[ترجمه گوگل]شمشیرش را برداشت و کمی از ارزن را برداشت و صاف کرد

9. It offered Alan Millet little protection from the rain that drove across the street and battered against his body.
[ترجمه ترگمان]آن حمایت کوچک آلن Millet را از باران که از خیابان عبور کرده و به بدنش کوبیده شده بود، پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد آلن میلتون را از باران هایی که در خیابان ها رانده شد و در برابر بدن او کتک زد محافظت کرد

10. Millet and I were the first to check that tower, after Falconer's body was discovered by a guard.
[ترجمه ترگمان]من و millet اولین کسانی بودیم که برج را بررسی کردیم، بعد از اینکه جسد falconer توسط یک نگهبان کشف شد
[ترجمه گوگل]ارزن و من اولین کسی بودند که این برج را بررسی می کرد، بعد از آنکه یک بدن محافظ توسط Falconer کشف شد

11. Next came the millet crop, which was spread out to dry before being stored in vats and barrels.
[ترجمه ترگمان]سپس محصول ارزن، که قبل از انبار کردن در خم های چوبین و بشکه ها، خشک شده بود، به راه افتاد
[ترجمه گوگل]بعد محصول ارنجی بود که قبل از اینکه در وات و بشکه ذخیره شود، خشک شد

12. Millet was still the primary cereal crop.
[ترجمه ترگمان]Millet هنوز محصول غله ابتدایی بود
[ترجمه گوگل]ارزن هنوز محصول غلات غلات بود

13. Millet grinned and stepped out on to the landing and behind him the door slammed cheerfully.
[ترجمه ترگمان]millet خندید و قدم به پاگرد پله ها گذاشت و در پشت سرش در با خوشحالی به هم کوبید
[ترجمه گوگل]ارزن خندان شد و به سمت زمین فرود آمد و در پشت او خوشحال شد

پیشنهاد کاربران

Language
Origins of ‘Transeurasian’ languages traced to Neolithic ⭕millet⭕ farmers
. . .
Research finds language family that includes modern Japanese, Korean and Turkish spread largely due to agriculture


کلمات دیگر: