کلمه جو
صفحه اصلی

soaring


معنی : صاعد
معانی دیگر : بلند، بلند پرواز

انگلیسی به انگلیسی

• flying at a great height, gliding; flying upward, ascending, rising

مترادف و متضاد

صاعد (صفت)
ascending, soaring

جملات نمونه

1. soaring land prices contribute to the high cost of construction
قیمت فزاینده ی زمین بر هزینه ی زیاد ساختمان اثر می گذارد.

2. soaring prices
قیمت های رو به افزایش شدید

3. A bird is soaring into the sky.
[ترجمه ترگمان]پرنده ای در آسمان پرواز می کند
[ترجمه گوگل]یک پرنده به آسمان میرود

4. The cost of living is soaring.
[ترجمه ترگمان]هزینه زندگی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]هزینه زندگی افزایش می یابد

5. Soaring medical costs keep kiting up insurance premiums.
[ترجمه ترگمان]هزینه های درمانی غیر قانونی باعث بالا رفتن حق بیمه می شود
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه های پزشکی هزینه های بیمه را افزایش می دهد

6. She watched the gliders soaring effortlessly above her.
[ترجمه ترگمان]او به the نگاه کرد که به راحتی بالای سرش پرواز می کردند
[ترجمه گوگل]او به تماشای هواپیماهای بدون سرنشین میپرداخت

7. Adam's smile sent her spirits soaring .
[ترجمه ترگمان]لبخند آدم روحیه اش را به پرواز دراورد
[ترجمه گوگل]لبخند آداما روح او را به حال خود رها کرد

8. The prices seemed soaring up without limit.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها بدون محدودیت به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]قیمت ها بدون محدودیت افزایش یافت

9. The fuel shortage sent prices soaring.
[ترجمه ترگمان]کمبود سوخت قیمت ها را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]کمبود سوخت قیمت ها را افزایش داد

10. She was admitted to hospital with a soaring temperature.
[ترجمه ترگمان]او با دمای فزاینده به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه گوگل]او با دمای بالا به بیمارستان بستری شد

11. The two sheets of flame clashed, soaring hundreds of feet high.
[ترجمه ترگمان]دو صفحه شعله به هم خورد و در حدود صد پا بلند شد
[ترجمه گوگل]دو ورقه شعله با هم صاف ارتفاع صعود کردند

12. Republicans went on the offensive over soaring gasoline prices.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان بر خلاف قیمت های فزاینده بنزین، به این حمله ادامه دادند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان به دنبال افزایش قیمت بنزین رفتند

13. These hawks are magnificent in flight, soaring and circling for long periods.
[ترجمه ترگمان]این بازها در پرواز بسیار عالی هستند و برای مدت های طولانی پرواز می کنند و دور می زنند
[ترجمه گوگل]این هاک ها در حین پرواز باشکوه هستند و مدت ها طول می کشد

14. The plane was soaring.
[ترجمه ترگمان]هواپیما بالا رفته بود
[ترجمه گوگل]هواپیما بلند شد

پیشنهاد کاربران

پرواز در ارتقاع

فزاینده

صعود کردن

low text=بالا زیاد . example=pay soaring=مبالغ بالا


افزایش سریع و فراتر از حد معمول

[پرنده شناسی]: بال باز روی - سرخوردن روی جبهه هوا

✔️ ( افزایش ) شدید، فزاینده، سربالایی

Spain energy crisis: 💥soaring💥 bills hamper recovery from Covid
BBC. co. uk@

اوج گرفتن صعود کردن
Above the trees at the edge of the meadow, a buzzard hangs for a moment on the wind before
soaring towards the hills.


کلمات دیگر: