کلمه جو
صفحه اصلی

scribble


معنی : خط ناخوانا، خط بد، بد نوشتن، با شتاب نوشتن
معانی دیگر : با خط بد نوشتن، ناخوانا نوشتن، خرچنگ قورباغه نوشتن، خط خطی کردن، چیزهای نامفهوم نوشتن، شر و ور نوشتن

انگلیسی به فارسی

باشتاب نوشتن، بد نوشتن، خط بد، خط ناخوانا


کت و شلوار، خط ناخوانا، خط بد، با شتاب نوشتن، بد نوشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scribbles, scribbling, scribbled
• : تعریف: to write hastily, awkwardly, or carelessly; scrawl.
مترادف: scratch, scrawl
مشابه: jot

- I scribbled the message on a scrap of paper.
[ترجمه ترگمان] پیام را روی یک تکه کاغذ نوشتم
[ترجمه گوگل] من این پیام را بر روی یک برگ کاغذ گذاشتم
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to draw or write in a hasty or careless manner; scrawl.
مترادف: scratch, scrawl

- The professor moved rapidly through her lecture while the students scribbled in their notebooks.
[ترجمه پایداریم] استاد به سرعت در سخنرانیش پیشروی میکرد وقتی که دانش اموزا داشتن بدخط مینوشتن
[ترجمه ترگمان] استاد به سرعت از سخنرانی خود در حالیکه دانش آموزان در یادداشت هایش بودند به سرعت حرکت کرد
[ترجمه گوگل] استاد در طی سخنرانی خود به سرعت در حال حرکت بود، در حالی که دانشجویان در دفترچه های خودشان را نقاشی کردند

(2) تعریف: to draw meaningless shapes or letters for one's own amusement.
مشابه: doodle

- The child scribbled on the wall with his crayons.
[ترجمه Aydin Jz] بچه روی دیوارو با مداد رنگی هاش خط خطی کرد
[ترجمه ترگمان] بچه با مداد رنگی روی دیوار نشسته بود
[ترجمه گوگل] کودک با مداد رنگی روی دیوار نشانداد

(3) تعریف: to compose a written work with carelessness.

- He used to be a serious writer, but now he just scribbles.
[ترجمه ترگمان] اون قبلا یه نویسنده جدی بود اما الان فقط scribbles شده
[ترجمه گوگل] او یکی از نویسندگان جدی بود، اما اکنون فقط کتک زدن است
اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of drawing or writing that has little or no meaning; doodle.
مشابه: doodle, scrawl

- There were scribbles around the edges of the paper.
[ترجمه ترگمان] There در حاشیه کاغذ دیده می شد
[ترجمه گوگل] نقاشی هایی در اطراف لبه های کاغذ وجود داشت

(2) تعریف: a careless or hasty piece of writing or drawing.
مترادف: scrawl
مشابه: note, scrabble

- This is not an essay; it's merely scribble.
[ترجمه ترگمان] این مقاله نیست؛ صرفا نوشتن است
[ترجمه گوگل] این یک مقاله نیست این فقط کت و شلوار است

• scrawl, illegible handwriting; doodle, meaningless writing
write quickly and sloppily, scrawl; doodle, create meaningless pictures or scrawl
if you scribble something, you write it quickly and untidily.
to scribble also means to make meaningless marks or untidy drawings using a pencil or pen.
scribble or a scribble is something that has been written or drawn quickly and untidily.

مترادف و متضاد

خط ناخوانا (اسم)
scribble

خط بد (اسم)
scribble

بد نوشتن (فعل)
scrawl, scribble

با شتاب نوشتن (فعل)
scrawl, scribble

write illegibly


Synonyms: doodle, jot, scratch, scrawl, squiggle, write badly, write erratically


جملات نمونه

1. I attempted to scribble down the names.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم اسم ها را بنویسم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم اسم ها را پاک کنم

2. She can't write yet, but she loves to scribble with a pencil.
[ترجمه ترگمان]هنوز نمی تواند بنویسد، اما عاشق نوشتن با مداد است
[ترجمه گوگل]او هنوز نمیتواند بنویسد، اما او دوست دارد با یک مداد نقاشی کند

3. I can make nothing of this scribble.
[ترجمه ترگمان]من هیچ کاری نمی توانم بکنم
[ترجمه گوگل]من می توانم هیچ چیزی از این قلمرو را نداشته باشم

4. I hope you can read my scribble!
[ترجمه امیر نادری] امیدوارم بتوانید خط بدم را بخوانید !
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که can را بخوانید!
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانید قلمم را بخوانید!

5. I'm sorry what I wrote was such a scribble.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این نامه را نوشتم
[ترجمه گوگل]من متاسفم آنچه که من نوشتم چنین قلمچی بود

6. There was a great black scribble of cloud hanging over Algeciras.
[ترجمه ترگمان]یک خط درشت سیاه بر فراز Algeciras دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک الگوی بزرگ سیاه و سفید از ابر حلق آویز بیش از الجزیراس وجود دارد

7. We'll all scribble down some suggestions, and then compare them.
[ترجمه ترگمان]ما همه پیشنهادها را یادداشت می کنیم و سپس آن ها را مقایسه می کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما برخی از پیشنهادات را نقد می کنیم و سپس آنها را مقایسه می کنیم

8. Mathematicians scribble equations on blackboards and program supercomputers to make the billions of calculations needed to break a tough code.
[ترجمه ترگمان]Mathematicians equations روی تخته سیاه و supercomputers برنامه برای ساختن بیلیون ها محاسبات لازم برای شکستن کدها لازم است
[ترجمه گوگل]ریاضیدانان معادلات بر روی تخته سیاه و سوپر کامپیوترهای برنامه را برای ساختن میلیاردها محاسبات مورد نیاز برای شکستن یک کد دشوار می کنند

9. I couldn't read his scribble.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم scribble را بخوانم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم نامه ای را بخوانم

10. So scribble down that wish list and get surfing to pick up some of the best bargains around.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می توانید فهرست آرزوها را یادداشت کنید و موج سواری خود را به دست آورید و برخی از بهترین چیزهای ارزان قیمت را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین لیست این آرزو را رها کنید و گشت و گذار کنید تا برخی از بهترین معامله ها را انتخاب کنید

11. They love that answer, and all scribble in their note books.
[ترجمه ترگمان]آن ها این پاسخ را دوست دارند و همه از کتاب های خود می نویسند
[ترجمه گوگل]آنها این پاسخ را دوست دارند و همه آنها را در دفترچه یادداشت خود می نویسند

12. I think every guy who can scribble slightly better than he dribbles has felt compelled to share the same old tale.
[ترجمه ترگمان]به نظر من هر کسی که می تواند اندکی بهتر از آن است که به نظر می رسد از او همان داستان قدیمی را با خودش در میان بگذارد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم هر مردی که می تواند کمی بهتر از او dribbles scribble احساس کرده است مجبور به اشتراک یک داستان قدیمی است

13. I can't read this scribble.
[ترجمه ترگمان]این scribble را نمی توانم بخوانم
[ترجمه گوگل]نمی توانم این نامه را بخوانم

14. He did, however, scribble notes throughout the plaintiffs' presentation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او در طول ارائه شاکیان چند یادداشت نوشت
[ترجمه گوگل]با این حال، یادداشت های خود را در سراسر ارائه شکایت کنندگان انجام داد

15. He would never scribble in his annuals and had them all in order.
[ترجمه ترگمان]او هرگز در annuals چیزی ننوشته بود و همه آن ها را به نظم و ترتیب داده بود
[ترجمه گوگل]او هر ساله در هر ساله خود را نقاشی می کند و همه آنها را در نظم قرار داده است

The old man scribbled his signature on the bottom of the page with a shaky hand.

پیرمرد با دستان لرزان پای ورقه را به‌طور ناخوانا امضا کرد.


The child scribbled all over the page.

کودک تمام صفحه را خط‌خطی کرد.


Who has written this scribble? I for one can't read it!

این خرچنگ‌قورباغه را کی نوشته است؟ من که نمی‌توانم آنرا بخوانم!


پیشنهاد کاربران

خط ناخوانا scrawl

در معماری به معنای طراحی با اسکیس زدن sketch

( گویش تهرانی ) رج زدن ، با بی دقتی نوشتن

خط خطی

کوره خط. [ رَ / رِ خ َطط / خ َ ] ( اِ مرکب ) خطی بد و ناخوانا یا خطی که بسختی قابل خواندن است به علت ناپختگی خط و کم سوادی نویسنده . خط کسانی که کوره سوادی دارند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

قلم انداز نوشتن


کلمات دیگر: