برگشتن به وضعیت قبل
turn back
انگلیسی به فارسی
مانع شدن
با شرایط قبلی خود را تطبیق دادن
تا باز کردن
برگرد
انگلیسی به انگلیسی
• return, go back
مترادف و متضاد
Reverse direction and retrace one's steps
Return to a previous state of being
Prevent or refuse to allow passage or progress
Adjust to a previous setting
Fold something back; to fold down
جملات نمونه
1. Those who turn back never reach the summit.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که به عقب برمی گردند هرگز به قله نمی رسند
[ترجمه گوگل]کسانی که به عقب برگردند، هرگز به اجلاس سران نخواهند رسید
[ترجمه گوگل]کسانی که به عقب برگردند، هرگز به اجلاس سران نخواهند رسید
2. We'd better turn back; it's getting dark.
[ترجمه ترگمان]بهتره برگردیم هوا داره تاریک می شه
[ترجمه گوگل]بهتر است به عقب برگردیم تاریک می شود
[ترجمه گوگل]بهتر است به عقب برگردیم تاریک می شود
3. Now we're going to turn back the clock with some rock 'n' roll from the 1950s.
[ترجمه someone] حالا ما میخوایم با یاد آوری موسیقی راک اند رول دهه ی پنجاه, سفری به گذشته داشته باشیم.
[ترجمه ترگمان]حالا ما می خواهیم ساعت را با مقداری صخره از دهه ۱۹۵۰ باز کنیم[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما قصد داریم ساعت را با برخی از سنگ 'N' رول از دهه 1950 به عقب بر گردانیم
4. Turn back to the previous page.
[ترجمه ترگمان]برگرد به صفحه قبل
[ترجمه گوگل]بازگشت به صفحه قبلی
[ترجمه گوگل]بازگشت به صفحه قبلی
5. Nobody can turn back the wheel of history.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند گردونه تاریخ را برگرداند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند چرخ تاریخ را باز کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند چرخ تاریخ را باز کند
6. We took the wrong road and had to turn back.
[ترجمه ترگمان]راه اشتباه رو برداشتیم و مجبور شدیم برگردیم
[ترجمه گوگل]ما راه اشتباهی را گرفتیم و مجبور شدیم به عقب برگردیم
[ترجمه گوگل]ما راه اشتباهی را گرفتیم و مجبور شدیم به عقب برگردیم
7. Turn back to the summaries at the end of section
[ترجمه ترگمان]در پایان بخش به the رجوع کنید
[ترجمه گوگل]بازگشت به خلاصه در انتهای بخش
[ترجمه گوگل]بازگشت به خلاصه در انتهای بخش
8. Soldiers barred the road so we had to turn back.
[ترجمه ترگمان]سربازها جاده را مسدود کردند و ما مجبور شدیم به عقب برگردیم
[ترجمه گوگل]سربازان جاده را مسدود کردند، بنابراین مجبور شدیم به عقب برگردیم
[ترجمه گوگل]سربازان جاده را مسدود کردند، بنابراین مجبور شدیم به عقب برگردیم
9. We're lost - we'll have to turn back.
[ترجمه ترگمان]ما گم شدیم - باید برگردیم
[ترجمه گوگل]ما از دست داده ایم - باید مجددا برگردیم
[ترجمه گوگل]ما از دست داده ایم - باید مجددا برگردیم
10. We shall have to turn back if there's the slightest hint of fog.
[ترجمه ترگمان]اگر کوچک ترین نشانه ای از مه وجود داشته باشد، باید برگردیم
[ترجمه گوگل]ما باید مجددا به عقب بر گردیم، اگر کوچکترین اشاره از مه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ما باید مجددا به عقب بر گردیم، اگر کوچکترین اشاره از مه وجود داشته باشد
11. We should turn back now. It's getting dark and I don't like the look of those rain clouds.
[ترجمه ترگمان]باید برگردیم هوا دارد تاریک می شود و از نگاه آن ابره ای بارانی خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]ما باید دوباره برگردیم این تاریک می شود و من به دنبال این ابرهای باران نیستم
[ترجمه گوگل]ما باید دوباره برگردیم این تاریک می شود و من به دنبال این ابرهای باران نیستم
12. Police attempted to turn back protesters marching towards the offices of President Ershad.
[ترجمه ترگمان]پلیس تلاش کرد تظاهر کنندگان را که به سمت دفاتر رئیس جمهور Ershad راهپیمایی می کردند، بازگرداند
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش کرد معترضان را به سمت ادارات رئیس جمهور ارشاد راهپیمایی کند
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش کرد معترضان را به سمت ادارات رئیس جمهور ارشاد راهپیمایی کند
13. According to the map we missed our turn back there.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نقشه ای که برای برگشتن به اونجا از دست دادیم
[ترجمه گوگل]با توجه به نقشه ما بازگشت ما را از دست داد
[ترجمه گوگل]با توجه به نقشه ما بازگشت ما را از دست داد
14. His group was forced to turn back and take an alternate route.
[ترجمه ترگمان]گروه او مجبور شد برگردد و مسیر دیگری را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]گروه او مجبور به عقب نشینی و مسیر متناوب شد
[ترجمه گوگل]گروه او مجبور به عقب نشینی و مسیر متناوب شد
15. They were very nearly forced to turn back.
[ترجمه ترگمان]آن ها تقریبا مجبور بودند که به عقب بازگردند
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا مجبور به عقب نشینی شدند
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا مجبور به عقب نشینی شدند
پیشنهاد کاربران
) برگشتن ) میشه معنیش
کلمات هم معنیش هم
Come back
کلمات هم معنیش هم
Come back
رو برگرداندن, پشت کردن به کسی
never turn your back on me
هرگز روتو ازم برنگردون! ( بهم پشت نکن )
never turn your back on me
هرگز روتو ازم برنگردون! ( بهم پشت نکن )
برگشتن به خانه
turn back ( حملونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: زودبازگشت
تعریف: برگشتن به مبدأ پیش از رسیدن به مقصد نهایی برای پاسخ گویی به تقاضای مسافران در ساعات اوج
واژه مصوب: زودبازگشت
تعریف: برگشتن به مبدأ پیش از رسیدن به مقصد نهایی برای پاسخ گویی به تقاضای مسافران در ساعات اوج
دور زدن، برگشتن
باز گرداندن
برگشتن
معنای دوستمون:
✔️برگشتن ( از مکانی دیگر به خانه - کشور مبدا )
The migrants 💥turned back💥 from Belarus
✔️برگشتن ( از مکانی دیگر به خانه - کشور مبدا )
The migrants 💥turned back💥 from Belarus
کلمات دیگر: