(راه آهن) لکوموتیوها و واگن ها، گردونه های ریل دار، ترن های روی خط اهن
rolling stock
(راه آهن) لکوموتیوها و واگن ها، گردونه های ریل دار، ترن های روی خط اهن
انگلیسی به فارسی
گردونه های ریل دار، ترن های روی خط اهن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: all the wheeled vehicles belonging to a railway or trucking company.
• rolling stock is the engines, carriages, and wagons that are used on a railway.
جملات نمونه
1. Exhibits include a widely representative collection of railway rolling stock.
[ترجمه ترگمان]Exhibits شامل مجموعه گسترده ای از سهام rolling راه آهن است
[ترجمه گوگل]نمایشگاه شامل یک مجموعه وسیعی از قطار راه آهن است
[ترجمه گوگل]نمایشگاه شامل یک مجموعه وسیعی از قطار راه آهن است
2. But engineers think that the kind of lightweight rolling stock increasingly used on the network will remain vulnerable to autumn leaves.
[ترجمه ترگمان]اما مهندسین فکر می کنند که نوع سهامی که به طور فزاینده ای در این شبکه مورد استفاده قرار می گیرد در برابر برگ های پاییزی آسیب پذیر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اما مهندسان فکر می کنند که نوع سبک نوردی سبک به طور فزاینده ای در شبکه استفاده می شود، به برگ های پاییز آسیب پذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما مهندسان فکر می کنند که نوع سبک نوردی سبک به طور فزاینده ای در شبکه استفاده می شود، به برگ های پاییز آسیب پذیر خواهد بود
3. The railroads needed them to keep their rolling stock rolling.
[ترجمه ترگمان]راه آهن به آن ها احتیاج داشت تا stock را ادامه دهند
[ترجمه گوگل]راه آهن به آنها نیاز داشت تا نورد غلتک خود را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]راه آهن به آنها نیاز داشت تا نورد غلتک خود را حفظ کنند
4. By investing in car transporter rolling stock the railway companies were able to offer the manufacturers a service economically beneficial to both.
[ترجمه ترگمان]با سرمایه گذاری در حمل و نقل خودرو، شرکت های راه آهن توانستند به تولید کنندگان خدماتی بپردازند که از نظر اقتصادی برای هر دو سودمند است
[ترجمه گوگل]با سرمایه گذاری در حمل و نقل ماشین نورد سهام شرکت های راه آهن قادر به ارائه تولید کنندگان خدمات اقتصادی سودمند برای هر دو
[ترجمه گوگل]با سرمایه گذاری در حمل و نقل ماشین نورد سهام شرکت های راه آهن قادر به ارائه تولید کنندگان خدمات اقتصادی سودمند برای هر دو
5. A £300 million contract to build rolling stock has been won by GEC-Alsthom.
[ترجمه ترگمان]یک قرارداد ۳۰۰ میلیون دلاری برای ساخت سهام rolling توسط GEC - Alsthom به دست آمده است
[ترجمه گوگل]قرارداد 300 میلیون دلاری برای ساخت قطار نوردی توسط GEC-Alsthom برنده شد
[ترجمه گوگل]قرارداد 300 میلیون دلاری برای ساخت قطار نوردی توسط GEC-Alsthom برنده شد
6. For reasons explained in the rolling stock chapter, they were not entirely satisfactory and were returned at the end of 192
[ترجمه ترگمان]به دلایل توضیح داده شده در بخش بورس اوراق بهادار، آن ها کاملا رضایت بخش نبودند و در پایان سال ۱۹۲ برگشتند
[ترجمه گوگل]به دلایلی که در فصل نورد توضیح داده شد، آنها کاملا رضایت بخش نبودند و در پایان سال 192 بازگشته بودند
[ترجمه گوگل]به دلایلی که در فصل نورد توضیح داده شد، آنها کاملا رضایت بخش نبودند و در پایان سال 192 بازگشته بودند
7. Double sets of wheels pull together like centipede rolling stock.
[ترجمه ترگمان]دو جفت چرخ ها مثل هزارپا روی هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از چرخ های دوچرخه مانند گردونه ی متحرک
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از چرخ های دوچرخه مانند گردونه ی متحرک
8. New rolling stock, reopened lines and stations and more passengers testify to the extent of the exorcism.
[ترجمه ترگمان]سهام چرخان جدید، خطوط و ایستگاه ها باز شده و مسافران بیشتری تا حد اوراد exorcism شهادت می دهند
[ترجمه گوگل]نوردی جدید، خطوط و ایستگاه های مجدد و ایستگاه ها و مسافران بیشتر شهادت می دهند که به میزان ریشخند می گویند
[ترجمه گوگل]نوردی جدید، خطوط و ایستگاه های مجدد و ایستگاه ها و مسافران بیشتر شهادت می دهند که به میزان ریشخند می گویند
9. China national railway locomotive & rolling stock industry is a subsidiary body of Ministty of Railway.
[ترجمه ترگمان]راه آهن ملی چین و لوکوموتیو rolling یک شرکت تابعه of راه آهن است
[ترجمه گوگل]صنعت ماهیگیری لوکوموتیو ملی راه آهن چین یکی از زیرمجموعه های وزارت راه آهن است
[ترجمه گوگل]صنعت ماهیگیری لوکوموتیو ملی راه آهن چین یکی از زیرمجموعه های وزارت راه آهن است
10. Digital installation, locomotive & rolling stock modification and model railway layout construction, etc.
[ترجمه ترگمان]نصب دیجیتال، لوکوموتیو & rolling و ساخت چیدمان راه آهن، و غیره
[ترجمه گوگل]نصب دیجیتال، اصلاح نورد سهام لوکوموتیو و ساخت مدل راه آهن مدل و غیره
[ترجمه گوگل]نصب دیجیتال، اصلاح نورد سهام لوکوموتیو و ساخت مدل راه آهن مدل و غیره
11. Railway applications - Electric equipment for rolling stock - Part 4: electrotechnical components - Rules for AC circuit - breakers.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای ذخیره چرخشی ۴: اجزای electrotechnical - قوانین برای مدارشکن AC
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای سهام نورد - قسمت 4 قطعات الکتروشیمیایی - قوانین مدارهای قطع کننده AC
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای سهام نورد - قسمت 4 قطعات الکتروشیمیایی - قوانین مدارهای قطع کننده AC
12. Railway applications - Electric equipment for rolling stock - Part 3: Electrotechnical components; Rules for d . c. circuit - breakers.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای سهام چرخ زنجیری (بخش ۳: Electrotechnical)؛ قوانین d پ مدارشکن را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای سهام نوردی - قسمت 3 اجزای الکتریکی؛ قوانین برای d ج قطع کننده مدار
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی راه آهن - تجهیزات الکتریکی برای سهام نوردی - قسمت 3 اجزای الکتریکی؛ قوانین برای d ج قطع کننده مدار
13. Many stations needed repairs or rebuilding and there was a shortage of rolling stock.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ایستگاه ها به تعمیر یا بازسازی نیاز داشتند و کمبود مواد غذایی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بسیاری از ایستگاه های مورد نیاز تعمیرات و یا بازسازی و کمبود سهام نوردی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از ایستگاه های مورد نیاز تعمیرات و یا بازسازی و کمبود سهام نوردی وجود دارد
14. The railway had made a considerable capital outlay on new rolling stock.
[ترجمه ترگمان]در این راه، خط آهن را بسیار عالی و عالی انجام داده بود
[ترجمه گوگل]راه آهن هزینه های قابل توجهی در سرمایه گذاری نوردی جدید ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]راه آهن هزینه های قابل توجهی در سرمایه گذاری نوردی جدید ایجاد کرده است
پیشنهاد کاربران
آلات ناقله
ناوگان ریلی
rolling stock ( حملونقل ریلی )
واژه مصوب: خطنَورد
تعریف: هرنوع وسیلۀ نقلیۀ ریلی
واژه مصوب: خطنَورد
تعریف: هرنوع وسیلۀ نقلیۀ ریلی
کلمات دیگر: