کلمه جو
صفحه اصلی

roman catholic


کلیسای کاتولیک، (آدم) کاتولیک، وابسته به کلیسای کاتولیک روم

انگلیسی به فارسی

وابسته به کلیسای کاتولیک روم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to the Roman Catholic Church.
مشابه: catholic
اسم ( noun )
• : تعریف: a member of the Roman Catholic Church.
مشابه: catholic

• of or pertaining to the roman catholic church
member of the roman catholic church
a roman catholic is the same as a catholic.

جملات نمونه

1. The Pope is the supreme leader of the Roman Catholic Church.
[ترجمه ترگمان]پاپ رهبر اصلی کلیسای کاتولیک رم است
[ترجمه گوگل]پاپ رهبر عالی کلیسای کاتولیک رومی است

2. He was baptized a Roman Catholic.
[ترجمه ترگمان]او را کاتولیک رومی غسل تعمید دادند
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک رومی را تعمید داد

3. Like her, Maria was a Roman Catholic.
[ترجمه ترگمان]ماریا هم مثل او کاتولیک رومی بود
[ترجمه گوگل]مثل او، ماریا کاتولیک رومی بود

4. Joan of Arc was canonized by the Roman Catholic Church in 1920.
[ترجمه ترگمان]ژاندارک در سال ۱۹۲۰ توسط کلیسای کاتولیک رومی نامگذاری شد
[ترجمه گوگل]Joan of Arc توسط کلیسای کاتولیک رومی در سال 1920 به تصویب رسید

5. He was made the Roman Catholic Primate of All Ireland last year.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته او از کلیسای کاتولیک رومی ایرلند شد
[ترجمه گوگل]او در سال گذشته نخست وزیر کاتولیک کل ایرلند ساخته شد

6. Are you a Roman Catholic or an Episcopalian?
[ترجمه ترگمان]شما کاتولیک رومی یا کاتولیک هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما کاتولیک رومی یا یهودیان هستید؟

7. The Roman Catholic Church has issued a compendium of its teachings.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی خلاصه ای از تعالیم آن را منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی مجموعه مقالاتی از آموزه های آن را منتشر کرده است

8. The Roman Catholic Church regards marriage as indissoluble.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی ازدواج را \"ناگسستنی\" تلقی می کند
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی ازدواج را به عنوان غیرقابل حل می داند

9. She is a devout Roman Catholic.
[ترجمه ترگمان]او کاتولیک devout است
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک روحانی مذهبی است

10. Last weekend the Roman Catholic Church in Scotland held a conference, attended by 450 delegates.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته کلیسای کاتولیک رم در اسکاتلند کنفرانسی برگزار کرد که ۴۵۰ نماینده در آن شرکت داشتند
[ترجمه گوگل]آخر هفته گذشته کلیسای کاتولیک رومی در اسکاتلند یک کنفرانس برگزار شد که توسط 450 نماینده برگزار شد

11. Although he was raised as a Roman Catholic, he has cut his ties with the Church.
[ترجمه ترگمان]اگر چه او به عنوان یک کاتولیک رومی بزرگ شده است، روابط خود را با کلیسا قطع کرده است
[ترجمه گوگل]اگر چه او به عنوان یک کاتولیک رومی مطرح شد، او روابط خود را با کلیسا قطع کرده است

12. Away from the shops, the Roman Catholic church faced a wide tree-lined eighteenth-century street.
[ترجمه ترگمان]به دور از مغازه ها، کلیسای کاتولیک رومی با یک خیابان عریض قرن هجدهم روبرو بود
[ترجمه گوگل]دور از مغازه ها، کلیسای کاتولیک رومی مواجه با یک خیابان گسترده قرن هجدهم درختی بود

13. The pope has ordered the Roman Catholic archbishop of Cardiff to be replaced until he recovers from deep vein thrombosis.
[ترجمه ترگمان]پاپ به اسقف اعظم کاتولیک رومی دستور داده است که جای خود را عوض کند تا آن که از ورید عمیق thrombosis رهایی یابد
[ترجمه گوگل]پاپ دستور داد که اسقف اعظم کاتولیک کاتیفی از کاردیف جایگزین شود تا از ترومبوز ورید عمقی رهایی یابد

14. At this level, the power of the Roman catholic church bore directly on the institutions of government.
[ترجمه ترگمان]در این سطح، قدرت کلیسای کاتولیک رومی به طور مستقیم بر نهاده ای دولتی حکومت می کرد
[ترجمه گوگل]در این سطح، قدرت کلیسای کاتولیک رومی مستقیما به نهادهای حکومتی خاتمه داد

15. The Roman Catholic church forbade the wedding of cousins.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی عروسی of را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی عروسی پسرعموها را ممنوع کرد


کلمات دیگر: