کلمه جو
صفحه اصلی

shunting


درراه اهن دوراهی، تغییر خط، مانور

انگلیسی به فارسی

شوتینگ، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن


انگلیسی به انگلیسی

• shifting, diverting; altering of a course; act of moving onto a side track; creation of a channel designed to divert bodily fluids away from a particular body part (surgery)

پیشنهاد کاربران

shunting ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: اتصال کوتاه سرشمع
تعریف: پر شدن دهانۀ شمع به وسیلۀ رسوبات هادی الکتریسیته که مانع از جرقه زدن شمع می شود


کلمات دیگر: