علامت دادن
signalling
پیشنهاد کاربران
جهت دار ، علامت دار ، منظور دار
مثلا Signalling behavior
مثلا Signalling behavior
علامت دهی
signalling ( حملونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: علامتدهی
تعریف: مجموعۀ اعمالی که برای تأمین ایمنی وسایل نقلیه انجام شود
واژه مصوب: علامتدهی
تعریف: مجموعۀ اعمالی که برای تأمین ایمنی وسایل نقلیه انجام شود
کلمات دیگر: