کلمه جو
صفحه اصلی

romantically

انگلیسی به فارسی

عاشقانه


انگلیسی به انگلیسی

• in a romantic manner; passionately, with love and emotion; fancifully, unrealistically

جملات نمونه

1. She has never been romantically linked with anyone.
[ترجمه ترگمان]اون تا حالا با کسی رابطه عاشقانه نداشته
[ترجمه گوگل]او هرگز با هیچ کس رمانتیکی نیست

2. He talked romantically of the past and his youth.
[ترجمه ترگمان]او با روابط عاشقانه گذشته و جوانیش سخن می گفت
[ترجمه گوگل]او با عاشقانه بودن گذشته و جوانانش صحبت کرد

3. The senator denied that he was romantically involved with a member of his staff.
[ترجمه ترگمان]سناتور این موضوع را تکذیب کرد که وی با یکی از اعضای ستاد خود رابطه عاشقانه ای برقرار کرده است
[ترجمه گوگل]سناتور انکار کرد که او عاشقانه با یک عضو از کارکنانش درگیر شده بود

4. Their names have been linked romantically.
[ترجمه ترگمان] Their با رابطه عاشقانه ارتباط داشتن
[ترجمه گوگل]اسامی آنها روابط عاشقانه دارند

5. She seems to be romantically entangled with some artist in Rome.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در رم با هنرمندی درگیر شده است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد که با برخی از هنرمندان در رم روابط عاشقانه ای دارد

6. He became romantically involved with a married woman.
[ترجمه ترگمان]اون با یه زن متاهل رابطه عاشقانه داشت
[ترجمه گوگل]او با یک زن متاهل رابطه عاشقانه ای داشت

7. And he likes to see him-self as a romantically shady character.
[ترجمه ترگمان]و اون دوست داره خودش رو به عنوان یه شخصیت عاشقانه ببینه
[ترجمه گوگل]و او دوست دارد او را به عنوان شخصیت سایه ای رمانتیک ببیند

8. A boss who is romantically involved with a subordinate can exhibit favoritism through raises, promotions, assignments and the like.
[ترجمه ترگمان]یک رئیس که با یک کارمند رابطه عاشقانه ای برقرار می کند می تواند از طریق افزایش، ترفیع، ترفیع، تکالیف و غیره از محبوبیت برخوردار شود
[ترجمه گوگل]یک رئیس که به صورت رمانتیک درگیر با یک زیردسته می تواند از طریق افزایش، تبلیغ، تکالیف و مانند آن، فریبندگی را نشان دهد

9. While an undergraduate he became romantically involved with various members of the Bloomsbury group.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در دوره لیسانس با اعضای مختلف گروه Bloomsbury رابطه عاشقانه ای برقرار کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که یک دانشجوی کارشناسی در رمانتیک با اعضای مختلف گروه بلومزبری درگیر شد

10. We are not romantically involved.
[ترجمه ترگمان]ما با هم رابطه عاشقانه نداریم
[ترجمه گوگل]ما عاشقانه درگیر نیستیم

11. At the same time, she becomes romantically involved with the hero.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، او به طور عاشقانه ای با قهرمان درگیر می شود
[ترجمه گوگل]در همان زمان، او با این قهرمان رومانتیک می شود

12. They're not romantically involved.
[ترجمه ترگمان]اونا رابطه عاشقانه ندارن
[ترجمه گوگل]آنها رمانتیک نیستند

13. Yossariun kissed her ears and her closed eyes romantically and rubbed the backs of her thighs.
[ترجمه ترگمان]کریستف گوش او را بوسید و با چشمان بسته اش، با مهر و محبت پشت ران هایش را مالید
[ترجمه گوگل]Yossariun گوشش را بوسید و چشم هایش را به صورت عاشقانه بوسید و پشت سر رانش مالید

14. Romantically, you will be hot all month, and actually, all year.
[ترجمه ترگمان]Romantically، در تمام طول ماه، و در حقیقت، تمام سال، داغ خواهی بود
[ترجمه گوگل]رمانتیک، شما گرم تمام ماه و در واقع، تمام سال است

پیشنهاد کاربران

She looked aut of the window romantically.
او عاشقانه به بیرون از پنجره نگاه کرد


کلمات دیگر: