کلمه جو
صفحه اصلی

tractability


نرمی، سست مهاری

انگلیسی به فارسی

معقول بودن


انگلیسی به انگلیسی

• convenience, amenity; docility, manageability, obedience

جملات نمونه

1. A particular aspect of malleability is the tractability of identity.
[ترجمه ترگمان]یک جنبه خاص از چکش خواری شناسه هویت است
[ترجمه گوگل]یک جنبه خاص از قابلیت قیام، کشف هویت است

2. You will find the dog's tractability and friendliness.
[ترجمه ترگمان]آن انعطاف پذیری و friendliness سگ را پیدا خواهی کرد
[ترجمه گوگل]سگ را درک و دوستی پیدا خواهید کرد

3. Mrs. Durbeyfield was only too delighted at this tractability.
[ترجمه ترگمان]خانم Durbeyfield بیش از حد از این انعطاف پذیری tractability لذت می برد
[ترجمه گوگل]خانم دوربایفیلد فقط در این مورد رضایت بخش بود

4. His intelligence, tractability, and eager disposition make him an agreeable companion and willing worker.
[ترجمه ترگمان]هوش، انعطاف پذیری و خلق و خوی او برای او یک همدم و کارگر مطبوع است
[ترجمه گوگل]هوش، رضایت بخش بودن و آرامش او باعث می شود که او یک همدم دوست داشتنی و کارگر مایل باشد

5. In the first part, we focused on the tractability and stability of singular systems with delay.
[ترجمه ترگمان]در بخش اول، ما بر روی tractability و ثبات سیستم های منفرد با تاخیر تمرکز کردیم
[ترجمه گوگل]در بخش اول، ما بر پایداری و پایداری سیستم های منحصر به فرد با تاخیر تمرکز کردیم

6. What tractability can you offer on the vegetables that it is chemical free?
[ترجمه ترگمان]چه tractability می توانید به سبزیجات ارائه دهید که عاری از مواد شیمیایی است؟
[ترجمه گوگل]چه کشیدگی می تواند بر روی سبزیجات ارائه دهد که از نظر شیمیایی رایگان است؟

7. Leads tractability tests and mock recalls.
[ترجمه ترگمان]رهبران tractability را به یاد می آورد و به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]تستهای دستیابی و تسریع در یادآوری را دنبال می کند

پیشنهاد کاربران

معقول بودن، مطیع بودن
به راحتی قابل هدایت، تدریس و یا کنترل شده است.

نرمی

خوش تعریف


کلمات دیگر: