کلمه جو
صفحه اصلی

town meeting


گردهمایی اهل شهر (معمولا برای کنکاش یا رای گیری)، انجمن شهری، انجمن بلدی، شورای شهری

انگلیسی به فارسی

انجمن شهری، انجمن بلدی، شورای شهری


جلسه شهر، انجمن شهری، انجمن بلدی، شورای شهری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a public assembly, open to all residents of a town.

(2) تعریف: a public meeting, open to all town voters acting as a legislative body, as in New England.

• meeting of residents of a town; legislative assembly held to pass town by-laws and regulations; informal meeting in which a political candidate meets voters and addresses their concerns

جملات نمونه

1. A. . Theoretically, caucuses are more like town meetings and are less subject to advertising and other tactics of modern politics.
[ترجمه ترگمان]آ از لحاظ نظری، انجمن های حزبی بیشتر شبیه جلسات شهری هستند و کم تر در معرض تبلیغات و تاکتیک های دیگر سیاست های مدرن قرار دارند
[ترجمه گوگل]A از لحاظ نظری، کمیته ها بیشتر شباهت های شهرانه ای دارند و کمتر به تبلیغات و تاکتیک های دیگر سیاست های مدرن می پردازند

2. The remark came at a town meeting on campaign finance sponsored by Rep.
[ترجمه ترگمان]این اظهار نظر در یک جلسه شهری در زمینه تامین مالی کمپین که توسط نماینده مجلس برگزار شد، مطرح شد
[ترجمه گوگل]این یادداشت در جلسه ای در امور مالی کمپین برگزار شد

3. Town meets country, but for how much longer?
[ترجمه ترگمان]شهر با کشور ملاقات می کند، اما برای چه مدت طولانی؟
[ترجمه گوگل]شهر ملاقات با کشور، اما برای چه مدت طولانی است؟

4. About 300 people attended a similar town meeting in Manchester earlier in the day.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰ نفر در اوایل روز در یک جلسه مشابه در منچستر شرکت کردند
[ترجمه گوگل]در آن روز حدود 300 نفر در یک نشست شهر مشابه در منچستر شرکت کردند

5. The foundation organized thousands of town meetings around the country to pulse people on public policy issues and possible solutions.
[ترجمه ترگمان]این بنیاد هزاران جلسه شهری در سراسر کشور ترتیب داد تا مردم را به مسائل مربوط به سیاست عمومی و راه حل های احتمالی برساند
[ترجمه گوگل]این بنیاد هزاران نشست شهر را در سراسر کشور برگزار کرد تا مردم را در مسائل مربوط به سیاست های عمومی و راه حل های ممکن پالس کند

6. The record tells of a town meeting in the meetinghouse with psalm singing, prayer and a sermon.
[ترجمه ترگمان]این فیلم به نقل از یک جلسه شهری در the با خواندن دعا، نماز و موعظه می پردازد
[ترجمه گوگل]این رکورد از یک نشست شهر در خانه ملاقات با آواز خواندن، نماز و خطبه ای می گوید

7. The mayor presided over the town meeting.
[ترجمه ترگمان]شهردار ریاست جلسه شهر را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]شهردار رئیس مجلس نمایندگان بود

8. Cadres sit outside at the overcrowded town meeting.
[ترجمه ترگمان]cadres بیرون در جلسه شلوغ شهر نشسته بودند
[ترجمه گوگل]کارمندان در خارج از محل نشست شهر پرجمعیت نشسته اند

9. The candidate attended a town meeting.
[ترجمه ترگمان]نامزدها در یک جلسه شهر شرکت کردند
[ترجمه گوگل]کاندید در جلسه ای در شهر حضور داشت

10. But even the traditional town meeting had its limitations.
[ترجمه ترگمان]اما حتی جلسه سنتی شهر هم محدودیت هایی داشت
[ترجمه گوگل]اما حتی جلسه شهر سنتی نیز محدودیت های خود را داشت

11. At least one House Republican freshman maintains a hoary political tradition by staging town meetings with his constituents.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک دانشجوی سال اول مجلس یک سنت سیاسی قدیمی را با برگزاری جلسات شهری با رای دهندگان خود حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]حداقل یک دانشجوی تازه وارد مجلس جمهوریخواه، با قرار دادن جلسات شهر با مؤلفانش، یک سنت سیاسی مبهم را حفظ می کند

12. Gingrich was more combative than apologetic during appearances at three town meetings in his suburban Atlanta district.
[ترجمه ترگمان]گینگریچ در طی حضور در سه جلسه شهر در حومه شهر آتلانتا، بیش از حالت عذر خواهانه عمل می کرد
[ترجمه گوگل]گینگریچ در هنگام حضور در سه جلسه شهر در ناحیه حومه آتلانتا، نسبت به تبعیض آمیز بیشتر مخالفت کرد

13. He flew right to the Lord Mayor and demanded a town meeting.
[ترجمه ترگمان]او مستقیما به سمت لرد شهردار پرواز کرد و تقاضای ملاقات شهری کرد
[ترجمه گوگل]او به سمت شهردار لرد رفت و از یک دیدار در شهر خواست

14. He addressed the issues they were concerned with in a series of well-publicized town meetings on radio and television.
[ترجمه ترگمان]او مسائل مربوط به یک سری جلسات عمومی در رادیو و تلویزیون را مورد خطاب قرار داد
[ترجمه گوگل]او مسائل مربوط به آنها را در یک سری از جلسات رسمی شهر رادیو و تلویزیون مورد توجه قرار گرفت


کلمات دیگر: