کلمه جو
صفحه اصلی

near east


(پیشترها) سرزمین های تحت تسلط امپراطوری عثمانی (که شامل بخشی از بالکان هم می شد)، خاور نزدیک

انگلیسی به فارسی

(پیشترها) سرزمینهای تحت تسلط امپراطوری عثمانی (که شامل بخشی از بالکان هم میشد)


خاور نزدیک (سرزمین های مجاور مدیترانهی شرقی: بخش شرقی شمال آفریقا و سوریه و لبنان و فلسطین و اردن و عربستان و عراق و ترکیه) ( با Middle East مقایسه شود)


نزدیک شرق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Near Eastern (adj.)
• : تعریف: the countries near or bordering the extreme eastern end of the Mediterranean, including those of southwestern Asia, northeastern Africa, and the Arabian Peninsula.

• middle east, countries in southwestern asia and northeastern africa
the near east is the same as the middle east.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] خاورنزدیک ناحیه ای مشتمل بر بخشی از آسیای غربی که در جنوب اتحاد جماهیر شوروی قرار داشته و شامل ترکیه، قبرس، سوریه، لبنان،فلسطین، اردن، شبه جزیره عربستان،ایران و عراق می باشد .

جملات نمونه

1. The Near East surrendered, abandoning itself to the invaders.
[ترجمه ترگمان]خاور نزدیک تسلیم شد و خود را به مهاجمان سپرد
[ترجمه گوگل]خاور نزدیک تسلیم شد، خود را به مهاجمان رها کرد

2. As a colony, the Near East disliked its masters.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مستعمره، در نزدیکی شرق، از استادان آن بیزار بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مستعمره، خاورمیانه، استادان خود را دوست داشت

3. A luminary from the Washington Institute for Near East Policy was "saddened" by all the former president's historical errors.
[ترجمه ترگمان]یک چهره برجسته از موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک \"از تمام اشتباه ات تاریخی رئیس جمهور سابق\" غمگین \" بود
[ترجمه گوگل]یک لامپ از موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه، توسط تمام اشتباهات تاریخی رئیس جمهور سابق «غمگین» شده است

4. DOUG JOHNSON: Winemaking probably began in the ancient Near East and Egypt.
[ترجمه ترگمان]\"کیسی جانسون\": احتمالا \"winemaking\" در خاور نزدیک مصر و مصر آغاز شد
[ترجمه گوگل]DOUG JOHNSON: شراب سازی احتمالا در نزدیکی شرق و مصر آغاز شد

5. The demand for coffee in the Near East was very high.
[ترجمه ترگمان]تقاضای قهوه در خاور نزدیک بسیار بالا بود
[ترجمه گوگل]تقاضا برای قهوه در خاور نزدیک بسیار زیاد بود

6. In any case, oil is and will remain the starting-point of endless conflicts in the Near East.
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، نفت نقطه شروع درگیری های بی پایان در خاور نزدیک خواهد بود
[ترجمه گوگل]در هر صورت، نفت، نقطه شروع درگیری های بی پایان در خاور نزدیک است و همچنان ادامه خواهد داشت

7. The museum's collection of silver and gold from the Hellenised Near East is one of the largest yet assembled.
[ترجمه ترگمان]مجموعه این موزه از نقره و طلا از خاور نزدیک یکی از the است که تاکنون مونتاژ شده است
[ترجمه گوگل]مجموعه موزه نقره و طلا از Hellenists خاور نزدیک یکی از بزرگترین اما هنوز هم مونتاژ شده است

8. Its real origins lie deep in the immemorial history of the Near East.
[ترجمه ترگمان]ریشه های واقعی آن عمیقا در تاریخ قدیم خاور نزدیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]ریشه های واقعی آن عمیق در تاریخ قدیم شرقی خاور نزدیک است

9. The international carriage of goods by road is also to distant destinations, such as the Near East and Middle East.
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل بین المللی کالا توسط جاده نیز به مقصدهای دور مانند خاور نزدیک و خاور میانه است
[ترجمه گوگل]حمل و نقل بین المللی کالا به وسیله جاده نیز به مقصد های دور از قبیل خاور نزدیک و شرق میانه می باشد

10. Nature, as we know, has accorded it generously to the Near East.
[ترجمه ترگمان]طبیعت، همان طور که می دانیم، با این عمل سخاوتمندانه به خاور نزدیک موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]طبیعت، همانطور که می دانیم، آن را سخاوتمندانه به خاور نزدیک اختصاص داده است

11. Red or yellow ochre, an iron-containing pigment found in some clays, is ubiquitous at early modern human sites in Africa and the Near East.
[ترجمه ترگمان]سرخ یا زرد مایل به زرد که در برخی از خاک رس پیدا شده است، در برخی مناطق مدرن امروزی در آفریقا و خاور نزدیک حاضر است
[ترجمه گوگل]اوره قرمز یا زرد، رنگدانه حاوی آهن در برخی از خاکها، در سایت های اولیه انسان انسانی در آفریقا و خاور نزدیک در همه جا موجود است

12. The avian influenza A (H5N epizootic (animal outbreak) in Asia and parts of Europe, the Near East, and Africa is not expected to diminish significantly in the short term.
[ترجمه ترگمان]آنفولانزای مرغی در آسیا و بخش هایی از اروپا، خاور نزدیک و آفریقا انتظار نمی رود که در کوتاه مدت کاهش یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که آنفلوآنزای مرغی A (H5N epizootic (شیوع حیوانات) در آسیا و بخش هایی از اروپا، خاور نزدیک و آفریقا در کوتاه مدت به طور چشمگیری کاهش یابد

13. But, why does symbolistic thinking means rise abruptly so quickly? 40 thousand years ago, inchoate modern also lives in Asia, the Near East and African area.
[ترجمه ترگمان]اما چرا تفکر symbolistic به این سرعت به سرعت افزایش یافته است؟ ۴۰ هزار سال پیش، مدرن در آسیا، خاور نزدیک و منطقه آفریقا زندگی می کند
[ترجمه گوگل]اما، چرا تفکر نمادین به سرعت به سرعت در حال افزایش است؟ 40 هزار سال پیش، مدرنیته نیز در آسیا، منطقه خاور نزدیک و آفریقا زندگی می کند

14. American capital, which made its first appearance in the oil industry of the Near East, only in 192 now controls 42 percent of all proven reserves in the Near East, excluding Iran.
[ترجمه ترگمان]پایتخت آمریکا، که اولین حضور خود را در صنعت نفت در خاور نزدیک انجام داد، در حال حاضر ۴۲ درصد از تمام ذخایر اثبات شده در خاور نزدیک، به استثنای ایران را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]پایتخت آمریکا، که اولین بار در صنعت نفت خاور نزدیک ظاهر شد، تنها در سال 192، 42 درصد از ذخایر ثابت شده در خاور نزدیک را، به استثنای ایران، کنترل می کند


کلمات دیگر: