کلمه جو
صفحه اصلی

city council

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the elected governing body of a city, whose functions include enacting city laws or ordinances, imposing taxes, and appropriating funds.

• committee which is part of a city government

جملات نمونه

1. The City Council has a manifold plan to beautify the city.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر یک برنامه چند جانبه برای زیباسازی شهر دارد
[ترجمه گوگل]شورای شهر طرح مهمی برای زیباسازی شهر دارد

2. The city council has contracted with White Company for the new building.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر با شرکت سفید برای ساخت این ساختمان جدید قرارداد بسته است
[ترجمه گوگل]شورای شهر با شرکت سفید برای ساختمان جدید قرارداد دارد

3. The city council has voted almost unanimously in favour.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر تقریبا به اتفاق آرا رای داده است
[ترجمه گوگل]شورای شهر تقریبا به اتفاق آرا به نفع است

4. I've written to my MP, and to the city council.
[ترجمه ترگمان]من به نماینده پارلمان و شورای شهر نامه نوشته ام
[ترجمه گوگل]من به نماینده من و شورای شهر نوشته ام

5. The City Council allotted money for a housing project.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر برای یک پروژه مسکن پول اختصاص یافته است
[ترجمه گوگل]شورای شهر پول برای پروژه مسکن اختصاص داده است

6. She went to the city council and lodged a complaint.
[ترجمه ترگمان]اون به شورای شهر رفته و شکایت کرده
[ترجمه گوگل]او به شورای شهر رفت و شکایت کرد

7. The city council is encouraging jobsharing to make it easier for parents of young children to work.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر jobsharing را تشویق می کند تا این کار را برای والدین کودکان برای کار آسان تر کند
[ترجمه گوگل]شورای شهر مشاغل شغلی را تشویق می کند تا والدین کودکان کم کار را آسان تر کنند

8. My friend got onto the city council.
[ترجمه ترگمان] دوستم وارد شورای شهر شده
[ترجمه گوگل]دوست من به شورای شهر رسید

9. Members of the city council peppered him with questions about the details of his plan.
[ترجمه ترگمان]اعضای شورای شهر او را با پرسش هایی در مورد جزئیات طرح وی پر کردند
[ترجمه گوگل]اعضای شورای شهر او را با سوالات در مورد جزئیات طرح او فلفل

10. The previous city council was wont to overspend.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر قبلی به overspend نرفت
[ترجمه گوگل]شورای شهر پیش از این بیش از حد مجاز بود

11. The city council has declared for improving the public bus system.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر برای بهبود سیستم اتوبوس عمومی اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]شورای شهر برای بهبود سیستم اتوبوس عمومی اعلام کرده است

12. The City Council refused to bow to the wishes of the mayor.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر از تعظیم به خواسته های شهردار خودداری کرد
[ترجمه گوگل]شورای شهر تمایلی به خواسته شهردار نداشت

13. The city council refused to disclose details of the proposed traffic ban.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر از افشای جزئیات ممنوعیت ترافیک پیشنهادی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]شورای شهر حاضر به افشای جزئیات ممنوعیت ترافیک پیشنهادی نیست

14. The city council is presided over by the mayor.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر توسط شهردار اداره می شود
[ترجمه گوگل]شورای شهر توسط شهردار احضار شده است

پیشنهاد کاربران

شورای شهر


کلمات دیگر: