کلمه جو
صفحه اصلی

blighter


(انگلیس - عامیانه) آدم پست و قابل تحقیر، رذل، فرومایه، فلان فلان شده، آفت بار، شخص یا چیزی که موجب مصیبت و بلا شود، مصیبت بار، فلان فلان شده the blighter stole my book بیمعرفت کتابم را بلند کرد let's give these blighters the runaround بگذار قدری این فلان فلان شدهها را سر بدوانیم

انگلیسی به فارسی

آفت بار، شخص یا چیزی که موجب مصیبت و بلا شود، مصیبت‌بار


(انگلیس - عامیانه) آدم پست، رذل، فرومایه، فلان‌فلان شده


شفاف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (chiefly British; slang) an annoying or contemptible person.

- I've had enough of these blighters with all their moaning and complaining.
[ترجمه ترگمان] به اندازه کافی این موجودات موذی را دارم که با این همه ناله و ناله آن ها را از خودم دور کنم
[ترجمه گوگل] من تا به حال به اندازه کافی از این blighters با ناله و شکایت خود را داشته اند

(2) تعریف: something that causes blight.

• (british slang) wicked or malicious person, scoundrel; fellow, guy
people refer to someone they do not like, or who they think has done something wrong as a blighter. people occasionally use blighter to express sympathy or mild envy; an informal word.

جملات نمونه

1. the blighter stole my book
بی معرفت کتابم را بلند کرد.

2. He was a nasty little blighter.
[ترجمه ترگمان]اون یه مادر جنده کثیف بود
[ترجمه گوگل]او کمی تند و زننده بود

3. Poor blighter was hanged and we were dancing the night away.
[ترجمه ترگمان]بیچاره blighter دار زده بود و شب را در حال رقص بودیم
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم ضعیف به دار آویخته شد و ما شب را با هم رقصیدیم

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

5. He was a punctilious blighter and I can't see him using the Lab as a convenient place for a rendezvous.
[ترجمه ترگمان]یک مادر روحانی بود، و من نمی توانم او را ببینم که از آزمایشگاه به عنوان مکان مناسب برای قرار ملاقات استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او یک متفکر بود و من نمی توانم او را با استفاده از آزمایشگاه به عنوان یک مکان مناسب برای یک قرار ملاقات

6. You know, you needn't follow this blighter out.
[ترجمه ترگمان]می دانی، لازم نیست این خاک را دنبال کنی
[ترجمه گوگل]شما می دانید، شما نیازی به پیروی از این موضوع نداشته باشید

7. Pity the poor blighter couldn't spell.
[ترجمه ترگمان]حیف که مادر بیچاره نمی توانست طلسم کند
[ترجمه گوگل]ترسناک ضعیف تر می تواند طلسم شود

8. Lucky blighter, thought King.
[ترجمه ترگمان]شاه فکر کرد: blighter خوش شانس
[ترجمه گوگل]خوش شانس، پادشاه فکر کرد

9. They found the blighter in Cricklewood - or what was left of him.
[ترجمه ترگمان]آن ها خاک را در Cricklewood یا چیزی که از او باقی مانده بود پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها در Cricklewood - یا چیزی که از او باقی مانده بود پیدا شد

10. I told that blighter not to come here again!
[ترجمه ترگمان]! من به اون مادر گفتم دوباره بیاد اینجا
[ترجمه گوگل]من گفتم که این کار را نکنید دوباره اینجا بیایید

11. Well done old bean, another blighter gets his comeuppance, well done.
[ترجمه ترگمان]، خب، \"بن\" پیر، یه مادر دیگه سزای اعمالش رو میبینه
[ترجمه گوگل]خب، لوبیا قدیمی، یک گیاهخوار دیگر، خساپی خود را به خوبی انجام می دهد

12. You are a lucky blighter!
[ترجمه ترگمان]! تو یه مادر خوش شانسی هستی
[ترجمه گوگل]شما مبارک خوش شانس هستید!

The blighter stole my book.

بی‌معرفت کتابم را بلند کرد.


Let's give these blighters the runaround.

بگذار قدری این فلان‌فلان‌شده‌ها را سر بدوانیم.


پیشنهاد کاربران

این کلمه رو به کسی میگن که همیشه کار خرابی کنه .

دست و پا چلفتی


کلمات دیگر: