معرفی کننده
introducer
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who introduces; one who initiates, one who institutes; one who acquaints people; announcer, presenter
جملات نمونه
1. Introducer: "Marriage is great event, you get turn over ".
[ترجمه ترگمان]Introducer: \"ازدواج رویدادی بزرگ است، شما به آن تبدیل می شوید\"
[ترجمه گوگل]معرفی: 'ازدواج یک رویداد بزرگ است، شما تبدیل به بیش از '
[ترجمه گوگل]معرفی: 'ازدواج یک رویداد بزرگ است، شما تبدیل به بیش از '
2. Television has become a baby-sitter, an introducer of conversations, the major transmitter of culture, a keeper of tradition.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تبدیل به یک پرستار بچه شده است، مجموعه ای از مکالمات، فرستنده اصلی فرهنگ، یک نگهبان سنت
[ترجمه گوگل]تلویزیون به یک مادربزرگ، نوازنده مکالمات، فرستنده اصلی فرهنگ، نگهبان سنت تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون به یک مادربزرگ، نوازنده مکالمات، فرستنده اصلی فرهنگ، نگهبان سنت تبدیل شده است
3. During operation, the injection channel of the introducer can be used as breath pass.
[ترجمه ترگمان]در طول عملیات، کانال تزریق of را می توان به عنوان ورودی تنفس مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]در طول عملیات، کانال تزریق از معرفی کننده می تواند به عنوان عبور نفس مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در طول عملیات، کانال تزریق از معرفی کننده می تواند به عنوان عبور نفس مورد استفاده قرار گیرد
4. Section Johnson, Peng party introducer, the founder of Soviet Honghu, representative of the Red Army, one of the "dragon generals, " said.
[ترجمه ترگمان]بخش جانسون، پنگ party، بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی، نماینده ارتش سرخ یکی از \"ژنرال ها\" گفت
[ترجمه گوگل]بخش جانسون، نماینده حزب پنگ، بنیانگذار هنگو شوروی، نماینده ارتش سرخ، یکی از ژنرال های اژدها، گفت
[ترجمه گوگل]بخش جانسون، نماینده حزب پنگ، بنیانگذار هنگو شوروی، نماینده ارتش سرخ، یکی از ژنرال های اژدها، گفت
5. "We play the role of an introducer," she said. "A lot of peoplewho join us, they are not exactly people who can't find dates on their own.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" ما نقش یک introducer را بازی می کنیم و بسیاری از peoplewho به ما ملحق می شوند، آن ها دقیقا افرادی نیستند که نمی توانند تاریخ های خودشان را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]او گفت: 'ما نقش یک معرفی کننده را بازی می کنیم ' بسیاری از افرادی که به ما ملحق می شوند، دقیقا افرادی نیستند که بتوانند تاریخ خود را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]او گفت: 'ما نقش یک معرفی کننده را بازی می کنیم ' بسیاری از افرادی که به ما ملحق می شوند، دقیقا افرادی نیستند که بتوانند تاریخ خود را پیدا کنند
6. Introducer: "Your think of the other party how "?
[ترجمه ترگمان]Introducer: فکر شما درباره طرف دیگر چطور است؟
[ترجمه گوگل]معرفی کننده: 'شما فکر می کنید از حزب دیگر چگونه؟'
[ترجمه گوگل]معرفی کننده: 'شما فکر می کنید از حزب دیگر چگونه؟'
7. A different introducer technique with endoscopically controlled gastropexy is available avoiding oropharyngeal passage with the internal bumper.
[ترجمه ترگمان]یک تکنیک introducer متفاوت با gastropexy کنترل شده endoscopically برای اجتناب از عبور oropharyngeal با سپر داخلی موجود است
[ترجمه گوگل]یک تکنیک معرفی کننده دیگر با gastropexy کنترل شده اندوسکوپیک در دسترس است و اجتناب از عبور oropharyngeal با سپر داخلی است
[ترجمه گوگل]یک تکنیک معرفی کننده دیگر با gastropexy کنترل شده اندوسکوپیک در دسترس است و اجتناب از عبور oropharyngeal با سپر داخلی است
8. Keep introducer 's position during rope back to set the stent free.
[ترجمه ترگمان]موقعیت introducer را در طول طناب عقب نگه دارید تا استنت آزاد شود
[ترجمه گوگل]موقعیت استاد را در طول طناب نگه دارید تا استنت را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]موقعیت استاد را در طول طناب نگه دارید تا استنت را آزاد کنید
9. Passionate hotel introducer:You will meet many hotel introducers when you came out of the station.
[ترجمه ترگمان]هتل پر شور هتل: وقتی از ایستگاه خارج شدی، خیلی از هتل رو meet
[ترجمه گوگل]معرفی هتل پرشور: شما وقتی از ایستگاه بیرون می روید، بسیاری از شرکت کنندگان را ملاقات خواهید کرد
[ترجمه گوگل]معرفی هتل پرشور: شما وقتی از ایستگاه بیرون می روید، بسیاری از شرکت کنندگان را ملاقات خواهید کرد
10. Linear RF ablation using long introducer is effective and safe way in treating AF.
[ترجمه ترگمان]روش RF خطی با استفاده از introducer بلند، در درمان AF موثر و موثر است
[ترجمه گوگل]تخلیه خطی RF با استفاده از سازنده طولانی موثر و مطمئن در درمان AF است
[ترجمه گوگل]تخلیه خطی RF با استفاده از سازنده طولانی موثر و مطمئن در درمان AF است
11. "We play the role of an introducer,(Sentence dictionary)" she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" ما نقش یک فرهنگ لغت (حکم جمله)را بازی می کنیم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'ما نقش یک معرف، (فرهنگ لغت حکم) را بازی می کنیم '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'ما نقش یک معرف، (فرهنگ لغت حکم) را بازی می کنیم '
12. The variety of relationships between the novice and the introducer is clearly differentiated along gender lines.
[ترجمه ترگمان]روابط بین تازه کار و تازه کار به وضوح در امتداد خطوط جنسیت تمایز داده می شود
[ترجمه گوگل]تنوع روابط بین تازه کار و معرفی کننده به وضوح در طول خط جنسیت متفاوت است
[ترجمه گوگل]تنوع روابط بین تازه کار و معرفی کننده به وضوح در طول خط جنسیت متفاوت است
13. People often make the mistake of starting speeches by thanking the introducer or expressing their happiness at being there.
[ترجمه ترگمان]مردم اغلب با تشکر از introducer یا ابراز خوشحالی خود در حضور در آنجا مرتکب اشتباه می شوند
[ترجمه گوگل]مردم اغلب اشتباه می کنند که شروع سخنرانی ها را با سپاس از معرفی کننده یا ابراز خوشحالی در آنجا داشته باشند
[ترجمه گوگل]مردم اغلب اشتباه می کنند که شروع سخنرانی ها را با سپاس از معرفی کننده یا ابراز خوشحالی در آنجا داشته باشند
14. Methods Domestic Ni-Ti alloy was knitted tubular mesh stents, wrapped with domestic silk- dacron woven graft. The stent-graft was inserted into introducer sheath.
[ترجمه ترگمان]روش های تولید کننده داخلی Ni - تیتانیوم، استنت لوله مانند knitted بود که با پیوند داخلی ابریشم - dacron پیچیده شده بود The در غلاف introducer وارد شد
[ترجمه گوگل]روشهای داخلی آلیاژهای Ni-Ti، استنت های مش لوله ای بافته شده با پیچ گوشتی داخلی بافته شده با ابریشم ساخته شده است استنت گرافت به داخل غلاف وارد کننده وارد شد
[ترجمه گوگل]روشهای داخلی آلیاژهای Ni-Ti، استنت های مش لوله ای بافته شده با پیچ گوشتی داخلی بافته شده با ابریشم ساخته شده است استنت گرافت به داخل غلاف وارد کننده وارد شد
15. But I think because of these setting ups, they usually take into account, the introducer will think about many factors.
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم به دلیل این تنظیمات، آن ها معمولا در نظر گرفته می شوند، the در مورد بسیاری از عوامل فکر می کنند
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم به دلیل این تنظیمات، آنها معمولا به حساب می آیند، معرفی کننده در مورد بسیاری از عوامل فکر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم به دلیل این تنظیمات، آنها معمولا به حساب می آیند، معرفی کننده در مورد بسیاری از عوامل فکر خواهد کرد
پیشنهاد کاربران
گزارشگر ، معرفی کننده
کلمات دیگر: