(عامیانه) لباس شخصی (در مقابل: لباس نظامی)، جامه ی غیرنظامی
civvies
(عامیانه) لباس شخصی (در مقابل: لباس نظامی)، جامه ی غیرنظامی
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) لباس شخصی (در مقابل: لباس نظامی)، جامهی غیرنظامی
civvies
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (informal) civilian clothing, as opposed to military uniform.
• civilian clothes (as opposed to military uniform)
جملات نمونه
1. They might have been soldiers in civvies.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود سربازان در لباس غیرنظامی باشند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است سرباز در civilivies بوده اند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است سرباز در civilivies بوده اند
2. Sam! I didn't recognise you in civvies.
[ترجمه ترگمان]! \"سم\" من شما را با لباس غیرنظامی تشخیص ندادم
[ترجمه گوگل]سام! من شما را در زندگی خصوصی تشخیص نمی دهم
[ترجمه گوگل]سام! من شما را در زندگی خصوصی تشخیص نمی دهم
3. Civvies is a fictionalised account of ex-paratroopers trying to adjust to civilian life.
[ترجمه ترگمان]civvies یک حساب fictionalised از سربازان چترباز سابق است که سعی می کنند خود را با زندگی مدنی تطبیق دهند
[ترجمه گوگل]Civvies یک حساب کاربری fictionalized از سارقین سابق تلاش برای تنظیم به زندگی غیر نظامی است
[ترجمه گوگل]Civvies یک حساب کاربری fictionalized از سارقین سابق تلاش برای تنظیم به زندگی غیر نظامی است
4. I prefer the earth in civvies.
[ترجمه ترگمان]من زمین را در لباس غیرنظامی ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]من زمین را در civvies ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]من زمین را در civvies ترجیح می دهم
5. I didn't realize he was a soldier because he was in civvies.
[ترجمه ترگمان]متوجه نشدم که او یک سرباز است، چون در لباس غیرنظامی است
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم او یک سرباز بود چون او در زندان بود
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم او یک سرباز بود چون او در زندان بود
6. On a Saturday morning there were often more lads down the East End dressed in khaki than in civvies.
[ترجمه ترگمان]صبح روز شنبه، اغلب بچه ها از the شرقی که لباس خاکی پوشیده بودند، لباس خاکی پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]در صبح روز شنبه، اغلب بچه های پایین تر از شرق ایستاده بودند که در خاکی پوشانده شده بودند، نسبت به زنانی که از آنها استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]در صبح روز شنبه، اغلب بچه های پایین تر از شرق ایستاده بودند که در خاکی پوشانده شده بودند، نسبت به زنانی که از آنها استفاده می کردند
7. I was going places, thinking and doing things I would never dream of in city civvies.
[ترجمه ترگمان]داشتم به جاهایی می رفتم که فکر می کردم و کارهایی را انجام می دهم که هرگز در شهر civvies
[ترجمه گوگل]من در حال رفتن به مکان بودم، فکر و انجام کارهایی را که هرگز در شهروندان شهر رویایی نمی کردم
[ترجمه گوگل]من در حال رفتن به مکان بودم، فکر و انجام کارهایی را که هرگز در شهروندان شهر رویایی نمی کردم
8. The early part of the week is the official business bit - clowns in civvies, smoke-filled rooms.
[ترجمه ترگمان]بخش اولیه این هفته، مته کاری رسمی است - دلقک با لباس شخصی، اتاق های پر از دود
[ترجمه گوگل]اوایل بخشی از این هفته، کسب و کار رسمی - دلقک ها در civvies، اتاق های پر از دود است
[ترجمه گوگل]اوایل بخشی از این هفته، کسب و کار رسمی - دلقک ها در civvies، اتاق های پر از دود است
9. She was sharp, she was demanding, she was disappointed when I said that was enough and changed back into my civvies.
[ترجمه ترگمان]او نا امید شده بود، او نا امید شده بود، نا امید شده بود، وقتی که گفتم به اندازه کافی بود و دوباره لباس غیرنظامی خودم رو عوض کردم
[ترجمه گوگل]او شدید بود، خواستار بود، زمانی که گفتم این کافی است و من دوباره به زندگی من احتیاج دارم، ناامید شدم
[ترجمه گوگل]او شدید بود، خواستار بود، زمانی که گفتم این کافی است و من دوباره به زندگی من احتیاج دارم، ناامید شدم
10. where social or political protest is seen as glorious warfare in civvies, there will be a rash of red-faced declaimers, soapboxes on every street.
[ترجمه ترگمان]جایی که در آن اعتراضات اجتماعی و سیاسی به عنوان یک جنگ با شکوه دیده می شود، در هر خیابانی rash با چهره قرمز دیده می شود
[ترجمه گوگل]در جایی که اعتراضات اجتماعی یا سیاسی به عنوان جنگ باشکوه در شهروندان دیده می شود، در هر خیابان، لکه های قرمز و زرد رنگی در هر خیابان رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در جایی که اعتراضات اجتماعی یا سیاسی به عنوان جنگ باشکوه در شهروندان دیده می شود، در هر خیابان، لکه های قرمز و زرد رنگی در هر خیابان رخ می دهد
11. Everything worth watching in Iron Man 2 happens when the characters doff the armor and hang out in their civvies.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که ارزش دیدن در مرد آهنی را دارد ۲ وقتی اتفاق می افتد که شخصیت های زره را سوراخ می کنند و در لباس غیرنظامی خود آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]همه چیز ارزش دیدن در مرد آهنین 2 وقتی اتفاق می افتد که شخصیت ها زره ها را بشکنند و در اجتماعات خود آویزان شوند
[ترجمه گوگل]همه چیز ارزش دیدن در مرد آهنین 2 وقتی اتفاق می افتد که شخصیت ها زره ها را بشکنند و در اجتماعات خود آویزان شوند
اصطلاحات
civvy street
(انگلیس ـ عامیانه) زندگی غیرنظامی
کلمات دیگر: