کلمه جو
صفحه اصلی

fratricidal


وابسته به برادرکشی، برادرکشانه، مبنی بربرادرکشی

انگلیسی به فارسی

برادرزاده


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to fratricide, pertaining to the act of murdering one's brother or sister

جملات نمونه

1. a fratricidal war
جنگ برادرکشانه (خانمان برانداز)

2. In opposition, the fratricidal strife within the Labour Party became stronger.
[ترجمه ترگمان]در مخالفت، اختلاف برادر کشی در حزب کارگر قوی تر شد
[ترجمه گوگل]در مخالفت، اختلافات برادرانه در حزب کارگر قوی تر شد

3. But boardroom fights, shareholder lawsuits and even fratricidal competition are the stuff of capitalism.
[ترجمه ترگمان]اما جلسات هیات مدیره، دعوای سهامداران و حتی رقابت \"برادر کشی\" موارد کاپیتالیسم هستند
[ترجمه گوگل]اما مبارزه با هیئت مدیره، دعاوی سهامداران و حتی رقابت برادرانه، چیزهای سرمایه داری هستند

4. But boardroom fights, shareholder lawsuits and even fratricidal competition are the stuff of capitalism. Let the law take its course.
[ترجمه ترگمان]اما جلسات هیات مدیره، دعوای سهامداران و حتی رقابت \"برادر کشی\" موارد کاپیتالیسم هستند اجازه دهید قانون به روند خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]اما مبارزه با هیئت مدیره، دعاوی سهامداران و حتی رقابت برادرانه، چیزهای سرمایه داری هستند اجازه دهید قانون آن را بگیرد

5. The war became a prolonged, dismal, fratricidal struggle.
[ترجمه ترگمان]جنگ به جنگ طولانی و dismal و fratricidal تبدیل شد
[ترجمه گوگل]جنگ یک مبارزه طولانی، نومید کننده و برادرانه ای بود

6. Finally, the fratricidal price wars led to the short-lived brand of Pharmaceuticals in China.
[ترجمه ترگمان]درنهایت، \"جنگ قیمت\" در چین منجر به برند - of در چین شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، قیمت جنگ های برادرزاده منجر به نام تجاری کوتاه مدت داروسازی در چین شد

7. The case illustrates Dagestan's fratricidal war – a sorrowful cycle of killing and revenge.
[ترجمه ترگمان]این مورد جنگ برادر کشی \"داغستان\" را نشان می دهد که یک چرخه دردناک از قتل و انتقام است
[ترجمه گوگل]این پرونده نشان دهنده جنگ چریکی داگستن است - یک چالش غم انگیز از کشتار و انتقام

8. The war is painful and bloody, fratricidal human should not be.
[ترجمه ترگمان]جنگ دردناک و خونین است
[ترجمه گوگل]جنگ دردناک و خونین است و نباید برادر زاده انسان باشد

9. That apart, I would hesitate to enter the traditional fratricidal debate between Edinburgh and Glasgow.
[ترجمه ترگمان]جدای از آن، من در ورود به یک بحث سنتی در دانشگاه \"ادینبرگ\" و \"گلاسکو\" تردید می کردم
[ترجمه گوگل]از هم جدا، من دریغ می کنم برای ورود به بحث های سنتی fratricidal بین ادینبورگ و گلاسکو

10. Thirty years ago, China was just emerging from the nightmare of the Cultural Revolution and 30 years of fratricidal misrule.
[ترجمه ترگمان]سی سال پیش، چین تازه از کابوس انقلاب فرهنگی و حدود ۳۰ سال حکومت \"fratricidal\" بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]سی سال پیش، چین فقط از کابوس انقلاب فرهنگی و 30 سال ناسازگاری برادرزاده رنج می برد

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Neither the killing of Mr Zarqawi nor any breakthrough on the political front will stop the insurgency and the fratricidal murders in their tracks.
[ترجمه ترگمان]نه کشته شدن آقای الزرقاوی و نه هیچ پیشرفتی در جبهه سیاسی، شورش و قتل برادر کشی را در مسیر خود متوقف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نه کشتار آقای زرقاوی و نه هر گونه پیشرفت در جبهه سیاسی موجب توقف شورش و کشتارهای فرقه گرایانه در مسیر آنها خواهد شد

13. When a violent man turning in anger strayed from Wisdom, he perished in his fratricidal fury.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردی شدید با خشم از عقل بیرون آمد در خشم و خروش خود غرق شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مرد خشونت آمیز در خشم از حکمت خجالت کشید، در خشم فرازمینی خود گریخت

14. Are all Chinese compatriots on both sides, and if China's sovereignty and territory to be split and went to war and fratricidal on both sides of the Strait is extremely unfortunate.
[ترجمه ترگمان]آیا همه هم وطنان چینی در هر دو طرف هستند، و اگر حاکمیت و قلمرو چین تقسیم شود و به جنگ برود و برادر کشی در هر دو طرف تنگه به شدت تاسف بار است
[ترجمه گوگل]همه هموطنان چینی در هر دو طرف هستند، و اگر حاکمیت و قلمرو چین برای تجزیه و تقسیم و جنگ و برادرانه در هر دو طرف تنش بسیار مایه تاسف است

15. And the sword is really a hero compared the same root, fratricidal!
[ترجمه ترگمان]و این شمشیر واقعا یک قهرمان است در قیاس با همان ریشه
[ترجمه گوگل]و شمشیر واقعا یک قهرمان در مقایسه با همان ریشه، fratricidal!


کلمات دیگر: