کلمه جو
صفحه اصلی

extraverted

انگلیسی به فارسی

فوق العاده است


انگلیسی به انگلیسی

• extroverted, having an outgoing disposition, tending to direct one's interest and concern outward (psychology)

جملات نمونه

1. But even a dyed-in-the-wool extravert will sometimes choose to behave more demurely.
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک برونگرا - پشم نیز گاهی اوقات انتخاب می کند که با وقار بیشتری رفتار کند
[ترجمه گوگل]اما حتی یک انفطار رنگ شده درون گاهی اوقات تصمیم میگیرد که رفتار غیرمعمولتری داشته باشد

2. A dominant extraverted Intuitive, on the other hand, needs to see the big picture before the facts are presented.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، یک extraverted برجسته، باید قبل از ارائه حقایق، تصویر بزرگ را ببیند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، غالب Intuitive غربالگری نیاز به دیدن تصویر بزرگ قبل از ارائه واقعیت است

3. An INFJ who uses Extraverted Feeling in this diminished manner may become so strongly opinionated that they form rigid and unreasonable expectations for others.
[ترجمه ترگمان]فردی که از extraverted Feeling در این روش کاهش استفاده می کند، ممکن است به قدری خودرای باشد که انتظارات سخت و غیرمنطقی دیگری را برای دیگران شکل دهد
[ترجمه گوگل]یک INFJ که با استفاده از احساس اضطراب در این روش کاهش می یابد، ممکن است به شدت احتیاط کند که انتظارات سخت و غیر منطقی برای دیگران ایجاد می کند

4. Now that you have determined which process is extraverted, know that the remaining middle letter in the code is introverted.
[ترجمه ترگمان]حالا که مشخص کرده اید که کدام فرآیند extraverted است، می دانید که باقیمانده نامه میانی در کد درون گرا است
[ترجمه گوگل]اکنون که مشخص کرده اید که فرآیند چه چیزی فراتر از حد است، می دانید که حرف باقیمانده در کد درون درج شده است

5. " When the interviewee was described as extraverted, almost all the questions presumed extraversion, such as, "What would you do to liven up a dull party?
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به عنوان extraverted توضیح داده شد، تقریبا تمام سوالات برون گرایی فرضی مثل \" چه کاری می توانید برای روح بخشیدن به یک مهمانی کسل کننده انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]'هنگامی که مصاحبه شونده به عنوان غافلگیرانه توصیف شد، تقریبا تمام سوالات به عنوان برونگرا مطرح می شود، مانند:' چه کاری را برای زنده ماندن یک مهمانی خسته کننده انجام می دهید؟

6. Their dominant extraverted Feeling leads ENFJs to design and implement ways for people to reach their full potential. They facilitate and encourage development and growth in others.
[ترجمه ترگمان]حس extraverted غالب آن ها منجر به طراحی و اجرای راه هایی برای افراد برای رسیدن به پتانسیل کامل آن ها می شود آن ها رشد و رشد را در دیگران تسهیل و تشویق می کنند
[ترجمه گوگل]احساس غرور غالب آنها ENFJ ها را برای طراحی و پیاده سازی راه هایی برای مردم برای رسیدن به پتانسیل کامل آنها به ارمغان می آورد آنها توسعه و رشد را در دیگران تسهیل و تشویق می کنند

7. If the ISFP uses Extraverted Sensing only to serve the purposes of Introverted Feeling, then the ISFP is not using Extraversion effectively at all.
[ترجمه ترگمان]اگر the از extraverted Sensing برای خدمت به اهداف of استفاده می کند، آنگاه ISFP به طور موثر از برونگرایی استفاده نمی کند
[ترجمه گوگل]اگر ISFP تنها برای خدمت به اهداف Introverted Feeling از Sensation Extravert استفاده کند، ISFP به طور موثر از Extraversion استفاده نمی کند

8. Extraverted Thinking types need to be supported in asking all the "why" questions and in providing efficient structures for learning activities.
[ترجمه ترگمان]انواع تفکر extraverted باید در پرسش از همه سوالات \"چرا\" و در ارایه ساختارهای کارآمد برای فعالیت های آموزشی پشتیبانی شوند
[ترجمه گوگل]در مورد پرسش های 'چرا' و در ارائه ساختار کارآمد برای فعالیت های یادگیری، باید از انواع تفکر غریزی حمایت کرد

9. We found that highly extraverted people are happier with their lives because they tend to hold a positive, nostalgic view of the past and are less likely to have negative thoughts and regrets.
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که افراد بسیار extraverted از زندگی خود شادتر هستند، زیرا تمایل دارند یک دیدگاه مثبت و دل تنگ کننده از گذشته داشته باشند و کم تر احتمال دارد که افکار منفی و تاسف داشته باشند
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که افرادی که به شدت انحراف دارند با زندگی خود شادترند؛ زیرا آنها تمایل دارند دیدگاه مثبت و دلتنگانه گذشته را داشته باشند و احتمالا افکار و اعتراضات منفی کمتری دارند

10. When the leading role process is an extraverted one, the supporting role process is introverted.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فرآیند نقش رهبری یک فرآیند extraverted است، فرآیند نقش پشتیبان درون گرا است
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرایند نقش اصلی نقش مهمی ایفا می کند، فرایند نقش حمایت کننده درونی می شود

11. If Extraverted Feeling exists only to support the desires of Introverted iNtuition, then neither function is being used to its potential.
[ترجمه ترگمان]اگر extraverted تنها برای حمایت از خواسته های of intuition وجود داشته باشد، آنگاه هیچ کدام از تابع برای پتانسیل آن استفاده نمی شود
[ترجمه گوگل]اگر احساس اضطراب تنها برای حمایت از خواسته های Inwant Injury وجود داشته باشد، هیچ یک از این ویژگی ها به پتانسیل آن نمی رسد

12. Myers: Sensing and Intuition are P functions, but only if they are extraverted!
[ترجمه ترگمان]مایرز: حس حسی و شهود تابع P هستند، اما تنها در صورتی که they باشند!
[ترجمه گوگل]مایرز: حسگر و شهود توابع P هستند، اما تنها در صورتی که آنها غبطه می خورند!

13. Any one of these three issues stem from using Extraverted Sensing in a diminished manner.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این سه مساله از استفاده از extraverted حسی به روش تقلیل یافته نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]هر یک از این سه مسئله از استفاده از Extraverted Sensing به شیوه ای کم استفاده می شود

14. Unless you really understand Psychological Type and the nuances of the various personality functions, it's a difficult task to suddenly start to use Sensing in an Extraverted direction.
[ترجمه ترگمان]اگر شما واقعا نوع روان شناسی و نکات مختلف شخصیت مختلف را درک نکرده اید، کار دشواری است که ناگهان از حس حسی در جهت extraverted استفاده کنید
[ترجمه گوگل]به استثنای اینکه شما واقعا نوع روانشناختی و تفاوتهای عملکرد شخصیت های مختلف را درک می کنید، یک کار دشوار به طور ناگهانی شروع به استفاده از Sensing در یک مسیر اضافی است

15. Myers: Thinking and Feeling are J functions, but only if they are extraverted!
[ترجمه ترگمان]مایرز: تفکر و احساس، توابع J هستند، اما تنها در صورتی که extraverted باشند!
[ترجمه گوگل]میرز: تفکر و احساس، عملکردهای J هستند، اما تنها در صورتی که از آنها غفلت شود!

پیشنهاد کاربران

برون گرا


کلمات دیگر: