(جراحی) اندامی را از شکم بیرون آوردن، بریدن و درآوردن، (دارای شکل یا نمای خارجی کردن) نمادار کردن، (اندیشه، احساس و غیره) جنبه ی خارجی دادن به، بروندیس کردن (externalize هم می گویند)، ظاهری دانستن، بصورت ظاهرفهمیدن یا فهاندن، صورت ظاهر یا وجود خارجی دادن
exteriorize
(جراحی) اندامی را از شکم بیرون آوردن، بریدن و درآوردن، (دارای شکل یا نمای خارجی کردن) نمادار کردن، (اندیشه، احساس و غیره) جنبه ی خارجی دادن به، بروندیس کردن (externalize هم می گویند)، ظاهری دانستن، بصورت ظاهرفهمیدن یا فهاندن، صورت ظاهر یا وجود خارجی دادن
انگلیسی به فارسی
ظاهری دانستن، به‌صورت ظاهر فهمیدن یا فهاندن، صورت ظاهر یا وجود خارجی دادن
exteriorize، ظاهری دانستن، بصورت ظاهر فهمیدن یا فهاندن، صورت ظاهر یا وجود خارجی دادن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exteriorizes, exteriorizing, exteriorized
مشتقات: exteriorization (n.)
حالات: exteriorizes, exteriorizing, exteriorized
مشتقات: exteriorization (n.)
• : تعریف: to make external or exterior.
• externalize, bring out (also exteriorise)
جملات نمونه
to exteriorize the colon
بریدن و درآوردن قولون
کلمات دیگر: