کلمه جو
صفحه اصلی

freebie

انگلیسی به فارسی

بی ادبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) something given or received free, such as a theater ticket.

• something that is free (also freebee)
a freebie is something that you are given without having to pay for it, usually by a company; an informal word.

جملات نمونه

1. The journalists were all given a freebie lunch.
[ترجمه ترگمان]همه روزنامه نگاران یک وعده غذای مجانی داده بودند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران همگی یک ناهار فانتزی داده اند

2. A waiter was handing round freebie glasses of wine.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت عینک مجانی مشروب را به او تعارف کرد
[ترجمه گوگل]یک پیشخدمت عینک شراب شراب را در اختیار داشت

3. All the journalists were given a freebie lunch.
[ترجمه ترگمان]همه روزنامه نگاران یک وعده غذای مجانی داده بودند
[ترجمه گوگل]تمام روزنامه نگاران یک ناهار بی کران داده شدند

4. The furore over the Mellors' freebie at New Year in 1990 has put paradise temporarily out of bounds to the world.
[ترجمه ترگمان]خشمی که در سال ۱۹۹۰ بر سر یک پیشنهاد مجانی در سال نو رخ داد، بهشت را به طور موقت از bounds به جهان بیرون آورده است
[ترجمه گوگل]روحیه بی نظیر Mellors در سال نو در سال 1990 به طور موقت از جهان خارج شده است

5. Bargepole I went on a freebie last week and think I am in love again.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته به یک پیشنهاد پیشنهاد شده بودم و فکر می کنم دوباره عاشق شده ام
[ترجمه گوگل]Bargepole من در هفته گذشته به یک بیلیارد رفتم و فکر می کنم دوباره در عشق هستم

6. You'd like a few freebie games too?
[ترجمه ترگمان]تو هم چند تا بازی مجانی دوست داری؟
[ترجمه گوگل]شما چند بازی بیلیارد را نیز دوست دارید؟

7. The People attacked him for accepting the freebie during the 1990 Gulf crisis.
[ترجمه ترگمان]مردم برای پذیرش پیشنهاد مجانی در طول بحران دهه ۱۹۹۰ به او حمله کردند
[ترجمه گوگل]مردم در طول بحران 1990 خلیج فارس برای پذیرش هویت او حمله کردند

8. News of the freebie started a credibility slide of avalanche proportions.
[ترجمه ترگمان]اخبار پیشنهاد شده یک سقوط اعتبار از نسبت های بهمن را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]اخبار بی بی سی یک اسلاید معتبر از نسبت های بهمن را آغاز کرد

9. We have a last few hours in a freebie hotel.
[ترجمه learner] چند ساعت آخر را در یه هتل رایگان هستی
[ترجمه ترگمان]ما چند ساعت آخر را در یک هتل پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما چند ساعت گذشته در یک هتل بی ادب داریم

10. You're going on a freebie to the Tate because you're going to be our guide.
[ترجمه ترگمان]تو برای رفتن به \"تیت\" میری به \"تیت\" چون قراره راهنمای ما باشی
[ترجمه گوگل]شما در حال رفتن به یک تریبون به Tate هستید زیرا شما قصد دارید راهنمای ما باشید

11. The road map was a freebie.
[ترجمه ترگمان]نقشه راه یک پیشنهاد مجانی بود
[ترجمه گوگل]نقشه جاده یک بیلیارد بود

12. WE MAY GET A FREEBIE SAMPLES OF PIZZA AT THE GROCERY STORE DURING HOLIDAYS.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است در طول HOLIDAYS به یک SAMPLES freebie تحویل داده شود
[ترجمه گوگل]ما می توانیم نمونه های رایگان از پیتزا را در فروشگاه های مواد غذایی در طول تعطیلات بگیریم

13. For security purposes, freebie plan accounts are setup manually.
[ترجمه ترگمان]برای اهداف امنیتی، یک طرح پیشنهادی به صورت دستی راه اندازی می شوند
[ترجمه گوگل]برای اهداف امنیتی، حساب های برنامه ای که به صورت رایگان به صورت دستی تنظیم می شوند

14. Billy : Sure have. I picked up a freebie from the diner.
[ترجمه ترگمان] حتما من یه تیکه مجانی از رستوران برداشتم
[ترجمه گوگل]بیلی: مطمئنا من یک بیس بال از غذا را برداشتم

پیشنهاد کاربران

اشانتیون

مجانی و رایگان ، مفت

چیزی که به رایگان داده میشود مثل بلیط رایگان تئاتر یا هر رویداد دیگر، یا مثلا دادن نمونه محصول در یک فروشگاه به صورت رایگان. معمولا برای تبلیغ محصول و برند داده میشود.

هدیه های رایگان که معمولا بلیط و غذا و لباس هستند و برای تطمیع افراد دولت داده می شود.


کلمات دیگر: