کلمه جو
صفحه اصلی

inuit


سرخپوست اینویت (اینویت ها یا اسکیموها در شمال کانادا و آلاسکا زیست می کنند و واژه ی اینویت را به واژه ی اسکیمو ترجیح می دهند)، رجوع شود به: eskimo

انگلیسی به فارسی

اینویت


رجوع شود به: Eskimo


سرخپوست اینویت (اینویتها یا اسکیموها در شمال کانادا و آلاسکا زیست می‌کنند و واژه‌ی اینویت را به واژه‌ی اسکیمو ترجیح می‌دهند)


زبان اینویت (شاخه‌ای از زبان اسکیمو - آلوت)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of a group of native people of North America that inhabit areas from Greenland and eastern Canada to Alaska.

(2) تعریف: the language of this people.

(3) تعریف: the preferred term for Eskimo, esp. in Canada.

• member of the people who inhabit arctic regions of north america and greenland (called eskimo in algonquian)
native people who inhabit arctic regions of north america and greenland (called eskimo by the algonquians); any of several dialects used by the inuit

جملات نمونه

1. The singular of Inuit is Inuk.
[ترجمه ترگمان]آدم عجیب و غریبی است
[ترجمه گوگل]انویت یکسان است

2. In recent times, anthropologists have noted that Inuit had almost universally perfect eyesight until significant numbers of them became literate.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، انسان شناسان به این نکته اشاره کرده اند که Inuit تقریبا به طور جهانی دید کامل داشتند تا اینکه تعداد قابل توجهی از آن ها با سواد شدند
[ترجمه گوگل]انسان شناسان در زمان های اخیر متوجه شده اند که اینودیان تقریبا بینایی کامل داشته است تا تعداد قابل توجهی از آنها سواد باشند

3. Whale ribs are used by the Inuit peoples to form the frames of drums.
[ترجمه ترگمان]دنده ها توسط مردم Inuit برای تشکیل فریم های درام استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]دایره های نهنگ ها توسط مردم انویت برای استفاده از فریم های درام استفاده می شود

4. May be an Inuit, or have some Inuit blood.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک Inuit باشد و یا خون Inuit را داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است یک Inuit یا خونهای انویتی داشته باشد

5. Johansen then proceeded to form another coalition with Inuit Ataqatigiit, and a six-member Cabinet was sworn in on April
[ترجمه ترگمان]پس از آن Johansen یک ائتلاف دیگر با Inuit Ataqatigiit تشکیل داد و یک کابینه شش عضوی در ماه آوریل سوگند یاد کرد
[ترجمه گوگل]یوهانسن پس از آن تشکیل یک ائتلاف دیگر با Inuit Ataqatigiit، و یک کرسی شش عضو در ماه آوریل سوگند یاد کرد

6. The changing climate forced the Inuit to work their way south, forcing them into marginal niches along the edges of the tree line.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای متغیر the را وادار به کار در جنوب کرد و آن ها را مجبور کرد تا در حاشیه خط درختان به niches حاشیه ای تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]تغییر آب و هوای Inuit را مجبور کرد که راه خود را به سمت جنوب بگذارد و آنها را به سمت حاشیه ای در امتداد خطوط درخت بکشاند

7. He pays heed to the observations of the Inuit.
[ترجمه ترگمان]او به مشاهدات of توجه می کند
[ترجمه گوگل]او به مشاهدات Inuit توجه دارد

8. An example is the Inuit people of Alaska and northern Canada.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از مردم Inuit در آلاسکا و شمال کانادا است
[ترجمه گوگل]یک نمونه از مردم اینویت آلاسکا و شمال کانادا است

9. In Canada and Greenland, the Inuit circulated almost exclusively north of the "Arctic tree line", the de facto southern border of Inuit society.
[ترجمه ترگمان]در کانادا و گرینلند، این Inuit تقریبا به طور انحصاری در شمال \"خط درختان قطب شمال\"، و مرز جنوبی غیر رسمی جامعه Inuit توزیع شد
[ترجمه گوگل]در کانادا و گرینلند، اینویت تقریبا به طور انحصاری در شمال خط 'درخت قطب شمال'، واقع در مرز جنوب عهد عتیق قرار داشت

10. While I was talking with my Inuit host, his wife piled Arctic wolf and caribou skins on the ice bed.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشتم با میزبان my صحبت می کردم، زنش گرگ قطبی و پوست گوزن شمالی را روی تخت یخ زده بود
[ترجمه گوگل]در حالی که من با میزبان منویات صحبت میکردم، همسرش گرگ قطب شمال و پوستهای کاربیو را در بستر یخ فرو برد

11. Confirming with satellite data what Inuit had been reporting anecdotally, its findings shocked climatologists and governments.
[ترجمه ترگمان]Confirming با داده های ماهواره ای که Inuit گزارش داده بود، یافته های خود climatologists و دولت ها را شوکه کرد
[ترجمه گوگل]تایید با داده های ماهواره ای که Inuit به طور غیرمعمول گزارش داده بود، یافته های آن شواهد کوه نوردان و دولت ها بود

12. The early Inuit (Eskimos) produced such utilitarian objects as harpoon shafts and bucket handles out of ivory and often etched them with geometric or curving patterns. See also scrimshaw.
[ترجمه ترگمان]The اولیه (Eskimos)این اشیا utilitarian را به عنوان میله زوبین و دسته های سطل از عاج بیرون آوردند و اغلب آن ها را با الگوهای هندسی یا منحنی حکاکی می کردند همچنین scrimshaw را ببینید
[ترجمه گوگل]ابتدا Inuit (اسکیمو) اشیاء کاربردی را به عنوان شفت هارپون و سطل ساخته شده از عاج ساخته شده و اغلب آنها را با الگوهای هندسی یا منحنی خراشیده شده همچنین scrimshaw را ببینید

13. Two factors, however, may boost Inuit bargaining power.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی Inuit را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]با این وجود، دو عامل میتوانند قدرت معاملاتی Inuit را افزایش دهند

14. An Inuit from Baffin Island in Nunavut, Canada.
[ترجمه ترگمان]An از جزیره Baffin در نوناووت، کانادا
[ترجمه گوگل]یک Inuit از جزیره Baffin در Nunavut، کانادا

پیشنهاد کاربران

اسکیمو

Inuit people
یعنی اسکیمو ها

مردمی که در آلاسکا زندگی می کنند

به گروهی از افراد ک در قطب شمال و در آلاسکا زندگی میکنند inuit میگن


کلمات دیگر: