کلمه جو
صفحه اصلی

exultingly


خوشی کنان، وجدکنان

انگلیسی به فارسی

خوشبختانه


انگلیسی به انگلیسی

• joyously, gaily, rejoicingly

جملات نمونه

1. It was exultingly easy.
[ترجمه ترگمان]با این کار بسیار آسان بود
[ترجمه گوگل]خوشبختانه آسان بود

2. I gave him a cup of tea while the rest exultingly drinking aquavit.
[ترجمه ترگمان]من به او یک فنجان چای دادم در حالی که بقیه مشغول نوشیدن چای بودند
[ترجمه گوگل]من یک فنجان چای را به او دادم و بقیه به طرز معجزه آسایی آب آشامیدنی خوردند

3. I can guess what his business is, however. " said Mrs Jennings exultingly. "
[ترجمه ترگمان]خانم Jennings با شوق و ذوق گفت: \" با این حال، من می توانم حدس بزنم کار او چیست
[ترجمه گوگل]با این حال می توانم حدس بزنم که کارش چیست خانم جنینگز گفت: خوشبختانه '

4. Pet. 4:13 But inasmuch as you share in the sufferings of Christ, rejoice, so that also at the revelation of His glory you may rejoice exultingly.
[ترجمه ترگمان]حیوان خانگی ۴: ۱۳ اما از آنجا که شما در رنج مسیح سهیم هستید، شادی کنید، به خاطر این که به خاطر افتخار و افتخار او می توانید از آن لذت ببرید
[ترجمه گوگل]حیوان خانگی 4:13 اما به دلیل اینکه شما در رنج مسیح سهیم هستید، شادی کنید، به طوری که در وضوح جلال او، شما ممکن است از شادی لذت ببرید

5. The conqueror, flying up to a high wall, flapped his wings and crowed exultingly with all his might, despite the certain knowledge that an eagle lived in the neighborhood.
[ترجمه ترگمان]فاتح، که به سوی یک دیوار بلند پرواز می کرد، بال هایش را تکان داد و با تمام قدرت خود با شوق و ذوق گفت که یک عقاب در این حوالی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]فاتح، پرواز کردن به دیوار بالا، بالهای خود را به دام انداخته و با تمام قوت خود با خوشحالی می خندد، علیرغم دانش مشخصی که عقاب در محله زندگی می کرد


کلمات دیگر: