دودمان، (در مورد حیوان) اصل و نسب، درجه ی اصالت، دودمان درخت
bloodline
دودمان، (در مورد حیوان) اصل و نسب، درجه ی اصالت، دودمان درخت
انگلیسی به فارسی
دودمان، (درمورد حیوان) اصل و نسب، درجهی اصالت، دودمان درخت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: ancestry, esp. of animals; pedigree.
• مشابه: ancestry, lineage, pedigree
• مشابه: ancestry, lineage, pedigree
• line of descent, pedigree (usually pertaining to animals)
sequence of direct ancestors
sequence of direct ancestors
جملات نمونه
1. Ismaili Muslims believe that a bloodline joins the Aga Khan to Muhammed.
[ترجمه محمد احمدوند شاهوردی] شیعیان اسماعیلی معتقدند که نصب کریم آقاخان به محمد ( ص ) می رسد.
[ترجمه براتی] مسلمانان اسماعیلی معتقدند که تبار آقاخان به محمد میرسد
[ترجمه ترگمان]مسلمانان اسماعیلی عقیده دارند که یک تبار به محمد خان وارد می شود[ترجمه گوگل]مسلمانان اسماعیلی معتقدند که یک خون آشام به آقاخان می پیوندد تا محمد
2. This is a pedigree poodle - her bloodline is pure.
[ترجمه ترگمان] این یه سگ پشمالو - ه نسل اون خالصه
[ترجمه گوگل]این یک پودل شترمرغ است - خط تولید آن خالص است
[ترجمه گوگل]این یک پودل شترمرغ است - خط تولید آن خالص است
3. But government through bloodline is vulnerable to the same objections whether it occurs through voting or the passing down of a crown.
[ترجمه ترگمان]اما دولت از طریق مالکیت در برابر مخالفت های مشابهی که از طریق رای دادن و یا عبور از یک تاج وجود دارد، آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]اما حکومت از طریق خط خونین به همان اعتراضات آسیب پذیر است که آیا از طریق رأی دادن یا از بین بردن یک تاج اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اما حکومت از طریق خط خونین به همان اعتراضات آسیب پذیر است که آیا از طریق رأی دادن یا از بین بردن یک تاج اتفاق می افتد
4. "Do you really want that bloodline?" the clockmaker asked suddenly.
[ترجمه براتی] ساعت ساز ناگهان پرسید: �واقعا می خواهی با این تبار باشی؟�
[ترجمه ترگمان]تو واقعا اون نسل خونی رو میخوای؟ the \"ناگهان پرسید\"[ترجمه گوگل]آیا واقعا می خواهی این خط خطی؟ ساعت ساز پرسید: ناگهان؟
5. Considering his feelings about bloodline, he might not take kindly to Harry's side of the argument.
[ترجمه ترگمان]با توجه به احساساتش نسبت به نسل خونی، ممکن بود با این بحث در کنار هری قرار نگیرد
[ترجمه گوگل]با توجه به احساسات او در رابطه با خون مادر، او ممکن است با مهربانی به سمت هری در این استدلال
[ترجمه گوگل]با توجه به احساسات او در رابطه با خون مادر، او ممکن است با مهربانی به سمت هری در این استدلال
6. To continue the family bloodline is one of life's most important things.
[ترجمه ترگمان]تبار خانوادگی یکی از مهم ترین مسائل زندگی است
[ترجمه گوگل]ادامه زندگی خانوادگی یکی از مهمترین موارد زندگی است
[ترجمه گوگل]ادامه زندگی خانوادگی یکی از مهمترین موارد زندگی است
7. He knew that IsabelIa was a fair-skinned, green-eyed, red-haired woman of the best bloodline.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که IsabelIa یک زن زیبا و با چشمانی سبز و با موهای سرخ و مو قرمز است
[ترجمه گوگل]او می دانست که IsabelIa یک خانم عادی پوست، سبز چشم، موهای قرمز موثر ترین نوع خون است
[ترجمه گوگل]او می دانست که IsabelIa یک خانم عادی پوست، سبز چشم، موهای قرمز موثر ترین نوع خون است
8. In Jude's - or Judas Thomas's - case, there is confirmation of a bloodline.
[ترجمه ترگمان]در مورد یهودا - یا وکیل پادشاهی یهودا، مدرکی از یک تبار وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد جود یا یودا توماس، تایید یک خط خطی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد جود یا یودا توماس، تایید یک خط خطی وجود دارد
9. In The Mating Game, the winners get to continue their bloodline for the next generation.
[ترجمه ترگمان]در بازی همسر یابی، برندگان به خون خود برای نسل بعدی ادامه خواهند داد
[ترجمه گوگل]در بازی مشت زدن، برندگان می توانند به نسل بعدی خود ادامه دهند
[ترجمه گوگل]در بازی مشت زدن، برندگان می توانند به نسل بعدی خود ادامه دهند
10. Let the student fall into the disposition, the individuality bloodline - ism rules imperceptibly.
[ترجمه ترگمان]بگذارید که محصل به خلق و خوی باشد، و فردیت خود را به طور غیر محسوس رهبری کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید دانش آموزان در موقعیت قرار گیرند، فردیت خونی - قوانین غیر قابل تصور است
[ترجمه گوگل]اجازه دهید دانش آموزان در موقعیت قرار گیرند، فردیت خونی - قوانین غیر قابل تصور است
11. Confess that the sin of unbelief is broken from your bloodline.
[ترجمه ترگمان]اعتراف کنید که گناه of از نسل شماست
[ترجمه گوگل]اعتراف کنید که گناه نابخردی از خط خطی شما شکسته شده است
[ترجمه گوگل]اعتراف کنید که گناه نابخردی از خط خطی شما شکسته شده است
12. Sadly, widespread use of condoms by American forces forestalls any improvement in the French bloodline.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه استفاده گسترده از کاندوم به وسیله نیروهای آمریکایی هر گونه پیشرفتی را در خون فرانسوی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]متاسفانه، استفاده گسترده از کاندوم توسط نیروهای آمریکایی، هر گونه پیشرفت در خط خطی فرانسوی را پیش می کشد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، استفاده گسترده از کاندوم توسط نیروهای آمریکایی، هر گونه پیشرفت در خط خطی فرانسوی را پیش می کشد
13. Extraterrestrial abductions are often reported in the same family - or bloodline - generation after generation.
[ترجمه ترگمان]کودک ربایی اغلب در یک خانواده یا وراثت از نسل بعد از نسل گزارش می شود
[ترجمه گوگل]Abductions در خارج از کشور اغلب در یک خانواده یا نسل بعدی نسل بعد از نسل گزارش می شود
[ترجمه گوگل]Abductions در خارج از کشور اغلب در یک خانواده یا نسل بعدی نسل بعد از نسل گزارش می شود
14. Family balance: Family is the social unit that is based on marriage and bloodline relations.
[ترجمه ترگمان]تعادل خانوادگی: خانواده واحد اجتماعی است که براساس ازدواج و روابط وراثت است
[ترجمه گوگل]خانواده تعادل خانواده واحد اجتماعی است که بر اساس روابط ازدواج و رابطه جنسی است
[ترجمه گوگل]خانواده تعادل خانواده واحد اجتماعی است که بر اساس روابط ازدواج و رابطه جنسی است
15. The Blood Line started to star her.
[ترجمه ترگمان]خط خون شروع به ستاره شدن او کرد
[ترجمه گوگل]خط خون شروع به ستاره کردن کرد
[ترجمه گوگل]خط خون شروع به ستاره کردن کرد
16. The characteristic of the BLA dropping blood line reflects the BLA density has close relations with its eliminational rate and restoring time.
[ترجمه ترگمان]مشخصه ارتش آزادی بخش بلوچستان نشان می دهد که چگالی ارتش آزادی بخش بلوچستان روابط نزدیکی با نرخ eliminational و زمان بازسازی دارد
[ترجمه گوگل]مشخصه خط BLA قطره ای نشان دهنده تراکم BLA دارای روابط نزدیک با نرخ حذف و بازگرداندن زمان است
[ترجمه گوگل]مشخصه خط BLA قطره ای نشان دهنده تراکم BLA دارای روابط نزدیک با نرخ حذف و بازگرداندن زمان است
17. A nobiliary document, stating his blood line.
[ترجمه ترگمان]یک سند nobiliary که خط خونش را بیان می کند
[ترجمه گوگل]یک سند نجیب زاده، بیان خط خون او
[ترجمه گوگل]یک سند نجیب زاده، بیان خط خون او
18. Razors Edge is a blood line started by Dave Wilson in virginia in the 1990's.
[ترجمه ترگمان]Razors لبه یک خط خونی است که در دهه ۱۹۹۰ توسط دیو ویلسون در ویرجینیا آغاز شد
[ترجمه گوگل]Razors Edge یک خط خون است که توسط دوی ویلسون در ویرجینیا در دهه 1990 آغاز شده است
[ترجمه گوگل]Razors Edge یک خط خون است که توسط دوی ویلسون در ویرجینیا در دهه 1990 آغاز شده است
19. Finance is the blood line of economic. Risk is intrinsic to any financial events. The extensive existence of risk is an important characteristic of modern financial markets.
[ترجمه ترگمان]امور مالی خط خون اقتصادی است ریسک برای هر رویداد مالی، ذاتی است وجود گسترده ریسک یک ویژگی مهم بازارهای مالی مدرن است
[ترجمه گوگل]امور مالی خط خون اقتصادی است ریسک مربوط به وقایع مالی است وجود گسترده ریسک یکی از ویژگی های مهم بازارهای مالی مدرن است
[ترجمه گوگل]امور مالی خط خون اقتصادی است ریسک مربوط به وقایع مالی است وجود گسترده ریسک یکی از ویژگی های مهم بازارهای مالی مدرن است
20. Each blood line has its own characters with recessive gene, i. e. high dead rate, illness, small size and meat quality degrading.
[ترجمه ترگمان]هر خط خونی شخصیت خودش را با ژن recessive دارد، من E میزان مرگ، بیماری، اندازه و گوشت با کیفیت پست
[ترجمه گوگل]هر خط خون شخصیت های خاص خود را دارد با ژن منفی، من e نرخ مرگ و میر بالا، بیماری، اندازه کوچک و کاهش کیفیت گوشت
[ترجمه گوگل]هر خط خون شخصیت های خاص خود را دارد با ژن منفی، من e نرخ مرگ و میر بالا، بیماری، اندازه کوچک و کاهش کیفیت گوشت
21. Another side: the blood line of Abdominal rule, more than spit.
[ترجمه ترگمان]یک طرف دیگر: سلسله خون شکمی، بیشتر از تف کردن
[ترجمه گوگل]طرف دیگر خط خون قاعده شکم بیشتر از تف
[ترجمه گوگل]طرف دیگر خط خون قاعده شکم بیشتر از تف
22. Homosexuals too can have their own blood line.
[ترجمه ترگمان]homosexuals هم می توانند خط خون خودشان را داشته باشند
[ترجمه گوگل]همجنسگرایان نیز می توانند خط خون خود را داشته باشند
[ترجمه گوگل]همجنسگرایان نیز می توانند خط خون خود را داشته باشند
23. Blood line infection is a rare disease, less than 10% way.
[ترجمه ترگمان]آلودگی خط خون یک بیماری نادر و کم تر از ۱۰ درصد است
[ترجمه گوگل]عفونت خطوط خون یک بیماری نادر است که کمتر از 10٪ است
[ترجمه گوگل]عفونت خطوط خون یک بیماری نادر است که کمتر از 10٪ است
24. Like the squirrel, he should marry only some one of precisely the same blood lines as himself.
[ترجمه ترگمان]مثل سنجاب باید با یکی از همان خط های خونی ازدواج کند
[ترجمه گوگل]همانند سنجاب، او باید تنها از یک خط دقیق همان خطوط خون خود، ازدواج کند
[ترجمه گوگل]همانند سنجاب، او باید تنها از یک خط دقیق همان خطوط خون خود، ازدواج کند
25. Wall tablets assured the reader of the integrity of the blood line.
[ترجمه ترگمان]لوح دیوار به خواننده در مورد درستی خط خون اطمینان داد
[ترجمه گوگل]تبلت های دیواری خواننده را از صداقت خط خون اطمینان داد
[ترجمه گوگل]تبلت های دیواری خواننده را از صداقت خط خون اطمینان داد
26. Zhang Ziyi's fiance Aviv Nevo, 4 is an Israeli American with a Russian blood line.
[ترجمه ترگمان]Aviv Zhang s ۴ یک آمریکایی اسرائیلی با خط خون روسی است
[ترجمه گوگل]مرد عنکبوتی ژوان زایی، 4 مرد آمریکایی اسرائیلی با یک خط خون روسی است
[ترجمه گوگل]مرد عنکبوتی ژوان زایی، 4 مرد آمریکایی اسرائیلی با یک خط خون روسی است
27. Katherine would not become queen, however, since she is not in the royal blood line.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجایی که او در خط خون سلطنتی نیست، کاترین دیگر ملکه نخواهد شد
[ترجمه گوگل]با این حال، کاترین تبدیل به ملکه نشد، زیرا او در خط خون سلطنتی نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، کاترین تبدیل به ملکه نشد، زیرا او در خط خون سلطنتی نیست
28. In such devices a pressure transducer line branches off a blood line to enable the connection of a pressure transducer.
[ترجمه ترگمان]در چنین دستگاه هایی یک خط لوله فشار از یک خط خون خارج می شود تا اتصال یک مبدل فشار را فعال کند
[ترجمه گوگل]در چنین دستگاه ها یک خط خط مبدل فشار از یک خط خون برای اتصال یک مبدل فشار فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در چنین دستگاه ها یک خط خط مبدل فشار از یک خط خون برای اتصال یک مبدل فشار فراهم می کند
پیشنهاد کاربران
نسل
کلمات دیگر: