کلمه جو
صفحه اصلی

extraversion


رجوع شود به: extroversion

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: extroversion


برون گرا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: extravert (n.)
• : تعریف: see extroversion.

• extroversion, outgoing disposition, tendency to direct one's interest and concern outward (psychology)

جملات نمونه

1. When acceded to the personality traits of conscientiousness, extraversion, agreeableness, neuroticism, three aspects of systemize commitment has apparent additive explanatory effect on the variables.
[ترجمه ترگمان]وقتی که به ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، برونگرایی، سازگاری و عصبانیت اشاره کرد، سه جنبه از تعهد systemize تاثیر توضیحی اضافی بر روی متغیرها دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به ویژگی های شخصیتی وجدان، اضطراب، توافق پذیری، روان رنجوری و سه جنبه تعهد سیستماتیک پیوسته است، اثر توضیحی افزایشی ظاهری بر متغیرها دارد

2. Extraversion: assesses how outgoing you are, for example do you love or hate parties?
[ترجمه احمد] برونگـرایی: ارزیابی کنید چه مقدار شما اجتماعی هستید, برای مثال شما دوست دارید یا متنفرید از پارتی.
[ترجمه ترگمان]برونگرایی نشان دهنده این است که شما چگونه اجتماعی هستید، برای مثال، آیا شما دوست دارید یا از آن نفرت دارید؟
[ترجمه گوگل]Extreversion: ارزیابی چگونگی خروج شما، مثلا آیا دوست دارید یا از طرف افراد نفرت دارید؟

3. Neuroticism is characterized as negative affect and extraversion is regarded as positive affect.
[ترجمه ترگمان]روان رنجوری به عنوان اثر منفی توصیف می شود و برون گرایی به عنوان تاثیر مثبت در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]عصبانیت به عنوان تأثیر منفی شناخته شده و برون گرا به عنوان تأثیر مثبت در نظر گرفته می شود

4. In the female students, extraversion 2 %, neuroticism 0. 0 %, and mentation 9 %.
[ترجمه ترگمان]در دانش آموزان دختر، برون گرایی ۲ %، عصبانیت ۰ ۰ % و mentation ۹ %
[ترجمه گوگل]در دانش آموزان دختر، 2 برابری، روان رنجوری 0 0٪ و روان شناسی 9٪

5. Leaders were asked to rate their own extraversion -- the degree to which they commanded the center of attention by acting talkative, assertive, outgoing and dominant.
[ترجمه ترگمان]از رهبران خواسته شد که برون گرایی خود را افزایش دهند - درجه ای که آن ها به مرکز توجه توسط پرحرف، قاطع، اجتماعی و غالب فرمان دادند
[ترجمه گوگل]رهبران از آنها خواسته می شود که برتری خود را ارزیابی کنند - درجه ای که آنها با توجه به کارآیی سخاوتمندانه، قاطعانه، خروج و غالب به مرکز توجه پرداختند

6. The effect of expatriate's extraversion on expatriate adjustment is significantly positive.
[ترجمه ترگمان]اثر برون گرایی مهاجرت بر روی سازگاری مهاجر به طور قابل توجهی مثبت است
[ترجمه گوگل]تاثیر انقراض بیگانه در تنظیم بیگانه، به طور قابل توجهی مثبت است

7. Extraversion reduced a person's likelihood of dying from respiratory disease, but had no other effects on mortality.
[ترجمه ترگمان]برونگرایی نشان دهنده مرگ فرد در حال مرگ از بیماری تنفسی است اما هیچ تاثیر دیگری بر مرگ و میر نداشته است
[ترجمه گوگل]اضطراری باعث کاهش احتمال مرگ فرد از بیماری تنفسی شد، اما هیچ اثری بر مرگ و میر نداشت

8. For agreeableness and extraversion people were generally in agreement with their friends.
[ترجمه ترگمان]برای سازگاری و برون گرایی عموما با دوستانشان به توافق رسیدند
[ترجمه گوگل]برای توافق و برون گرا، مردم عموما با دوستانشان موافق بودند

9. The first criterion, Extraversion - Introversion defines the source and direction of energy expression for a person.
[ترجمه ترگمان]معیار اول برونگرایی نشان دهنده منبع و جهت بیان انرژی برای یک فرد است
[ترجمه گوگل]معیار اول، Extraversion - Introversion منبع و جهت بیان انرژی را برای یک فرد تعریف می کند

10. Extraversion is advantageous to mental health, and neuroticism is disadvantageous to.
[ترجمه ترگمان]برونگرایی برای سلامت ذهنی و عصبانیت مضر است
[ترجمه گوگل]غلبه بر اضطراب برای سلامت روان مفید است، و روان رنجوری برای آن بی ثبات است

11. We used full item factor analysis(FIFA) to explore the factorial structure of EPQ, and got six factors, including Neuroticism, Extraversion, Friendliness, Honesty, Willfulness and Strict.
[ترجمه ترگمان]ما از آنالیز فاکتور موردی کامل (FIFA)برای بررسی ساختار فاکتوریل EPQ استفاده کردیم و شش عامل شامل روان رنجوری، صداقت، صداقت، صداقت و محکم بودن را بدست آوردیم
[ترجمه گوگل]ما از FIFA برای بررسی ساختار فاکتوریل EPQ استفاده کردیم و شش عامل از جمله روانکاوی، برونگرا، دوست داشتنی، صداقت، وفاداری و سخت بودن را به دست آوردیم

12. Patella instability is a kind of common patellofemora disease, it refers to the degree of patella extraversion or moving outward increases when the knee-joint extend and flex.
[ترجمه ترگمان]ناپایداری Patella نوعی بیماری patellofemora شایع است، که به درجه برون گرایی برون گرایی و یا حرکت به سمت خارج از افزایش زانو - مفاصل و خم شدن اشاره می کند
[ترجمه گوگل]بی ثباتی Patella نوعی بیماری پاتلوفومور معمولی است، به میزان برون ریزگی پاتلا و یا افزایش حرکت خارجی، زمانی که مفصل زانو گسترش می یابد و انعطاف پذیری

13. A snip located close to the gene that codes for brain-derived neurotrophic factor was associated with extraversion.
[ترجمه ترگمان]یک snip که در نزدیکی ژن قرار گرفته است که کده ای عامل neurotrophic مشتق شده از مغز مرتبط با برون گرایی است
[ترجمه گوگل]تکه تکه شدن در نزدیکی ژن که برای فاکتور نوروتروفی مشتق شده مغز کپی شده است با برون گرا همراه است

14. " When the interviewee was described as extraverted, almost all the questions presumed extraversion, such as, "What would you do to liven up a dull party?
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به عنوان extraverted توضیح داده شد، تقریبا تمام سوالات برون گرایی فرضی مثل \" چه کاری می توانید برای روح بخشیدن به یک مهمانی کسل کننده انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]'هنگامی که مصاحبه شونده به عنوان غافلگیرانه توصیف شد، تقریبا تمام سوالات به عنوان برونگرا مطرح می شود، مانند:' چه کاری را برای زنده ماندن یک مهمانی خسته کننده انجام می دهید؟

پیشنهاد کاربران

برونگرایی

برونگرایی در روانشناسی



کلمات دیگر: