(پیوستن از راه آناستاموز) هم دهانه کردن یا شدن، بهم پیوستن، جوش خوردن درمورد اعضاء بدن
anastomose
(پیوستن از راه آناستاموز) هم دهانه کردن یا شدن، بهم پیوستن، جوش خوردن درمورد اعضاء بدن
انگلیسی به فارسی
بههم پیوستن، جوش خوردن (درمورد اعضا بدن)
anastomose
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: anastomoses, anastomosing, anastomosed
مشتقات: anastomotic (adj.)
حالات: anastomoses, anastomosing, anastomosed
مشتقات: anastomotic (adj.)
• : تعریف: to connect, either by natural branching growth or by surgery (parts of a blood vessel, nerve, or any branching system).
• surgically connect one organ to another (as in separate parts of the intestine)
جملات نمونه
1. These branches anastomose extensively with cutaneous branches of the network of arteries over wrist.
[ترجمه ترگمان]این شاخه ها به طور گسترده با شاخه های پوست از شبکه شریان ها بر روی مچ دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]این شاخه ها به طور گسترده با شاخه های پوستی شبکه عروق بیش از مچ دست می باشد
[ترجمه گوگل]این شاخه ها به طور گسترده با شاخه های پوستی شبکه عروق بیش از مچ دست می باشد
2. The results anastomose those tested and can provide valuable reference for the designing of rear - axle housing.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از نتایج تست شده و می توانند مرجع ارزشمندی برای طراحی مسکن محور عقب ارایه نمایند
[ترجمه گوگل]نتایج آناستوموز کسانی که مورد آزمایش قرار می گیرند و می توانند مرجع ارزشمندی برای طراحی مسکن عقب محور ارائه دهند
[ترجمه گوگل]نتایج آناستوموز کسانی که مورد آزمایش قرار می گیرند و می توانند مرجع ارزشمندی برای طراحی مسکن عقب محور ارائه دهند
3. Proceeding anastomose for 16 loser of lacrimal sac and nasal cavity anastomose surgery again.
[ترجمه ترگمان]پیش از این روند جراحی برای ۱۶ تیم بازنده در حفره بینی و حفره بینی انجام شد
[ترجمه گوگل]در حال انجام آناستوموز برای 16 بازنده جراحی آناستوموز حفره بینی و حفره بینی
[ترجمه گوگل]در حال انجام آناستوموز برای 16 بازنده جراحی آناستوموز حفره بینی و حفره بینی
4. The blood vessels anastomose.
[ترجمه ترگمان]رگ های خونی anastomose می شوند
[ترجمه گوگل]عروق خونی آناستوموز
[ترجمه گوگل]عروق خونی آناستوموز
5. The most common complications were cardiopulmonary insufficiency, lung infection, atelectasis pain and anastomose fistula in thorax.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین عوارض عبارتند از: نارسایی تنفسی، عفونت ریوی، درد atelectasis و فیستول در قفسه سینه
[ترجمه گوگل]شایع ترین عوارض ناشی از نارسایی قلبی عروقی، عفونت ریه، درد آتکلوزا و فیستول آناستوموز در قفسه سینه بود
[ترجمه گوگل]شایع ترین عوارض ناشی از نارسایی قلبی عروقی، عفونت ریه، درد آتکلوزا و فیستول آناستوموز در قفسه سینه بود
6. The most effective operative pattern is to clip dilated ureter and anastomose the ureter and cyst.
[ترجمه ترگمان]موثرترین الگوی عامل این است که clip dilated و کیست و کیست را clip کند
[ترجمه گوگل]مؤثرترین روش عمل جراحی این است که کلیه انقباض ناحیه کورتونی و آناستوموز کیست و مثانه را داشته باشید
[ترجمه گوگل]مؤثرترین روش عمل جراحی این است که کلیه انقباض ناحیه کورتونی و آناستوموز کیست و مثانه را داشته باشید
7. The best mode of operation is to repair and close the perforation or to resect and anastomose the intestinal canal and fistulize sigmoid colon.
[ترجمه ترگمان]بهترین حالت عملیات تعمیر و بستن سوراخ یا نزدیک شدن به resect و anastomose کردن کانال روده ای و fistulize sigmoid colon است
[ترجمه گوگل]بهترین روش عمل جراحی است که پرفوراسیون را ترمیم و بستن یا کانال روده را برداشته و آناستوموز نمایید و سرطان سینوس را فیستول کنید
[ترجمه گوگل]بهترین روش عمل جراحی است که پرفوراسیون را ترمیم و بستن یا کانال روده را برداشته و آناستوموز نمایید و سرطان سینوس را فیستول کنید
8. Methods The transplantation was performed with end to end anastomoses of renal arteries and veins and anastomose of donor ureterocystic flap to recipient's bladder.
[ترجمه ترگمان]روش ها پیوند با پایان دادن به end عروق کلیوی و رگ ها و anastomose دریچه دهنده donor دهنده به مثانه گیرنده انجام شد
[ترجمه گوگل]روش ها پیوند با انتروموزهای پایانی و انتهایی شریان های کلیه و رگ ها و آناستوموز فلاپ اورتروسیستیک اهدا کننده به مثانه دریافت کننده انجام شد
[ترجمه گوگل]روش ها پیوند با انتروموزهای پایانی و انتهایی شریان های کلیه و رگ ها و آناستوموز فلاپ اورتروسیستیک اهدا کننده به مثانه دریافت کننده انجام شد
9. Hepatic veins should be reconstructed if necessary, so as to anastomose with recipient inferior vena cava.
[ترجمه ترگمان]veins صورتی باید در صورت لزوم بازسازی شوند تا ورید اجوف پایینی را دریافت کند
[ترجمه گوگل]رگ های کبدی در صورت لزوم باید بازسازی شوند، به طوری که به آناستوموز با گیرنده وینا قاعده کمر
[ترجمه گوگل]رگ های کبدی در صورت لزوم باید بازسازی شوند، به طوری که به آناستوموز با گیرنده وینا قاعده کمر
کلمات دیگر: