کلمه جو
صفحه اصلی

extravehicular


(وابسته به فعالیت فضانورد در خارج از سفینه ی فضایی) برون ناوی

انگلیسی به فارسی

(وابسته به فعالیت فضانورد در خارج از سفینه‌ی فضایی) برون‌ناوی


غیرحرفه ای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to the activity of an astronaut outside of a spacecraft.

• outside of a spaceship (pertaining to work done by astronauts)

جملات نمونه

1. After all, this is the first time extravehicular activities, and relatively short time.
[ترجمه ترگمان]بعد از همه اینها، این اولین بار است که فعالیت های extravehicular و زمان نسبتا کوتاه انجام می شود
[ترجمه گوگل]پس از همه، این اولین بار فعالیت های غیرفعال و زمان نسبتا کوتاه است

2. The seven gods and fly extravehicular Zhai Zhigang walk, but the pilot and explore.
[ترجمه ترگمان]هفت خدایان و fly Zhai Zhai راه می روند، اما خلبان و کاوش می کنند
[ترجمه گوگل]هفت خدایان و پرواز خارج از چارچوب Zhai Zhigang راه رفتن، اما خلبان و اکتشاف

3. According to flight procedure arrangement, astronaut, in the extravehicular activity has about 20 minutes.
[ترجمه ترگمان]طبق ترتیبات پرواز، فضانورد، در فعالیت extravehicular حدود ۲۰ دقیقه است
[ترجمه گوگل]طبق دستورالعمل پرواز، فضانورد در فعالیت غیرفعال دارای حدود 20 دقیقه است

4. Also wants long somewhat in the extravehicular operation duration compared to the preceding generation.
[ترجمه ترگمان]همچنین خواستار کمی در طول مدت عملیات در مقایسه با نسل قبل است
[ترجمه گوگل]همچنین در مدت زمان عملیات غیرفعال در مقایسه با نسل قبلی، مدتها طول می کشد

5. Recently, the sunspot activity is relatively low while the sun in a quiet period for extravehicular astronauts to walk.
[ترجمه ترگمان]اخیرا، فعالیت sunspot نسبتا پایین است در حالی که خورشید در یک دوره آرام برای extravehicular فضانورد برای پیاده روی است
[ترجمه گوگل]اخیرا فعالیت خورشید نسبتا کم است در حالی که خورشید در یک دوره آرام برای فضانوردان غیرفعال به راه می رود

6. It is usually requested that astronauts move from one worksite to another during the extravehicular activity.
[ترجمه ترگمان]معمولا درخواست می شود که فضا نوردان در طول فعالیت extravehicular از یک worksite به دیگری حرکت کنند
[ترجمه گوگل]معمولا درخواست می شود که فضانوردان از یک کارگاه به سوی دیگر در طول فعالیت غیرفعال حرکت کنند


کلمات دیگر: