تخریب، برطرف کردن، طلسم را باطل کردن، دفع کردن
dispelling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of scattering; act of dispersing, driving away
پیشنهاد کاربران
رفع _ باطل کردن . دفع کردن - باطل کردن طلسم
کلمات دیگر:
تخریب، برطرف کردن، طلسم را باطل کردن، دفع کردن