(گوهرشناسی) یشم خطایی (نوعی کوارتز سبز که دارای لکه هایی از یشم قرمز است)، آلوده به خون، دارای خون لکه، خون آلود، خونی، خونین، خون ریخته
bloodstained
(گوهرشناسی) یشم خطایی (نوعی کوارتز سبز که دارای لکه هایی از یشم قرمز است)، آلوده به خون، دارای خون لکه، خون آلود، خونی، خونین، خون ریخته
انگلیسی به فارسی
خونی، خونین، خونآلود، خون ریخته
خونریزی شده، خون الود
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: stained with blood.
• (2) تعریف: guilty of shedding blood; murdering.
• stained with blood, marked with blood; guilty of murder
something that is bloodstained is covered with blood.
something that is bloodstained is covered with blood.
جملات نمونه
1. Bloodstained clothing was found near the scene.
[ترجمه ترگمان]لباس bloodstained نزدیک صحنه پیدا شد
[ترجمه گوگل]لباس خونین در نزدیکی صحنه پیدا شد
[ترجمه گوگل]لباس خونین در نزدیکی صحنه پیدا شد
2. His clothes were grimy and bloodstained.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش کثیف و خون آلود بودند
[ترجمه گوگل]لباس هایش مبهوت و خونریزی بود
[ترجمه گوگل]لباس هایش مبهوت و خونریزی بود
3. The killer must have been heavily bloodstained.
[ترجمه ترگمان]قاتل حتما خیلی خون آلود بوده
[ترجمه گوگل]قاتل باید خونریزی شدیدی داشته باشد
[ترجمه گوگل]قاتل باید خونریزی شدیدی داشته باشد
4. Her bloodstained body was found at Pinky's massage parlour, Boughton, where she worked.
[ترجمه ترگمان]بدن خون آلود او در اتاق ماساژ صورتی، جایی که او کار می کرد پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]بدن بالستیک او در اتاق ماساژ Pinky، Boughton، جایی که او کار می کرد، یافت شد
[ترجمه گوگل]بدن بالستیک او در اتاق ماساژ Pinky، Boughton، جایی که او کار می کرد، یافت شد
5. He had washed his bloodstained clothes, and the next day scrubbed blood from his trainers.
[ترجمه ترگمان]او لباس های خون آلود خود را شسته بود و روز بعد خون را از trainers پاک کرده بود
[ترجمه گوگل]او لباس های خونین خود را شسته بود و روز بعد از مربیان خون خونریزی می کرد
[ترجمه گوگل]او لباس های خونین خود را شسته بود و روز بعد از مربیان خون خونریزی می کرد
6. Her hands were bloodstained.
[ترجمه ترگمان]دست هایش خون آلود بودند
[ترجمه گوگل]دستانش خونریزی بود
[ترجمه گوگل]دستانش خونریزی بود
7. Before him lay the bloodstained shreds of the cloak and clear in the dust were the tracks of the lioness.
[ترجمه ترگمان]پیش از او تکه های خون آلود شنل را روی خاک قرار داده بود و در میان گرد و خاک، اثری از شیر ماده دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]پیش از او، شمشیرهای مخملی مخملی از مخملی را گذاشت و در گرد و غبار، آهنگ های شیرین بود
[ترجمه گوگل]پیش از او، شمشیرهای مخملی مخملی از مخملی را گذاشت و در گرد و غبار، آهنگ های شیرین بود
8. Gorelli's face stared at Jed through the bloodstained plastic.
[ترجمه ترگمان]چهره Gorelli از میان پلاستیکی خون آلود به جد خیره شد
[ترجمه گوگل]چهره Gorelli از طریق پلاستیک Bloodstained در Jed خیره شد
[ترجمه گوگل]چهره Gorelli از طریق پلاستیک Bloodstained در Jed خیره شد
9. Rubble and bloodstained corpses were scattered across the dockside, and acrid smoke from burning oil filled the air.
[ترجمه ترگمان]اجساد خون آلود و خون آلود از روی the پراکنده شدند و دود غلیظی از نفت سوزان فضا را پر کرد
[ترجمه گوگل]سنگهای قیمتی و اجساد خونریزی شده در سرتاسر اسکله ها پراکنده شدند و دود ناگهانی از سوختن روغن پر از هوا بود
[ترجمه گوگل]سنگهای قیمتی و اجساد خونریزی شده در سرتاسر اسکله ها پراکنده شدند و دود ناگهانی از سوختن روغن پر از هوا بود
10. Your bloodstained hair sears me in a sea of snakes.
[ترجمه ترگمان]موهای خون آلود شما مرا در دریایی از مارها توصیف می کند
[ترجمه گوگل]موهای خونین شما مرا در دریا مار می بیند
[ترجمه گوگل]موهای خونین شما مرا در دریا مار می بیند
11. Afraid, Alice ran upstairs and retrieved the bloodstained key for him.
[ترجمه ترگمان]الیس از پله ها بالا دوید و کلید خون آلود را برای او برداشت
[ترجمه گوگل]ترس، آلیس بالا میرود و کلید خونریزی او را بازیابی می کند
[ترجمه گوگل]ترس، آلیس بالا میرود و کلید خونریزی او را بازیابی می کند
12. The vomit is bloodstained and looks like coffee grounds.
[ترجمه ترگمان]استفراغ خون آلود و شبیه قهوه است
[ترجمه گوگل]استفراغ خونریزی است و به نظر می رسد مانند قهوه
[ترجمه گوگل]استفراغ خونریزی است و به نظر می رسد مانند قهوه
13. He washed his bloodstained clothes, and scrubbed blood from his car.
[ترجمه ترگمان]لباس های خون آلود خود را شست و خون را از ماشینش پاک کرد
[ترجمه گوگل]لباس های خونینش را شسته بود و خونش را از ماشینش فرو ریخت
[ترجمه گوگل]لباس های خونینش را شسته بود و خونش را از ماشینش فرو ریخت
14. The pick-up truck they used to drive to the coast was found abandoned and bloodstained nearby.
[ترجمه ترگمان]وانت پیکاپ که آن ها برای رفتن به ساحل به کار می بردند، متروکه و در همان نزدیکی پیدا شد
[ترجمه گوگل]کامیونهای مورد استفاده برای رانندگی به ساحل، رها شده و در نزدیکی خون گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]کامیونهای مورد استفاده برای رانندگی به ساحل، رها شده و در نزدیکی خون گرفته شده اند
15. She snarled as she leapt from her subterranean tunnel out into the sunlight, on to the bloodstained sand.
[ترجمه ترگمان]وقتی از تونل زیرزمینی بیرون پرید، با صدای خرناس مانندی گفت: از تونل زیرزمینی بیرون پرید و روی شن خون آلود قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او در حالی که از تونل زیرزمینی خود به سمت نور خورشید، به سمت شن و ماسه خون ریخته شد، از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که از تونل زیرزمینی خود به سمت نور خورشید، به سمت شن و ماسه خون ریخته شد، از خواب بیدار شد
کلمات دیگر: